مادر شهیدی که لحظه شهادت فرزندش را به چشم دید مادر شهید امرالله دادخواه   جلوی درب خانه ایستاده است… به عقب بر میگردد و

  شهید جواد رهبر دهقان به روایتِ مهدی زمانیان یالِ کرج به قول کرجی‌ها، آقا جواد یالِ کرج بود (یعنی فرزند کرج بود). او در

شهید جواد رهبر دهقان به روایتِ مهدی زمانیان   در پدافندی فاو، چند روز اول که مستقر شده بودیم، مشغول سنگرسازی و‌ آماده کردن خط

لحظاتی لطیف از خاطرات شهید جواد رهبر دهقان قاسم یکه فلاح: آقا جواد تعریف می کرد: «من یه دوستی دارم که وقتی میخواد به من

شهید جواد رهبر دهقان به روایتِ زینب باقرصاد (همسر شهید)   آقا جواد در جلسه خواستگاری، بیشتر از جبهه و جنگ گفت. ولی در همان

شهید جواد رهبر دهقان به روایتِ برادر مجید ایزدیار   یکی از بارزترین ویژگی‌های آقا جواد این بود که با بچه‌ها خودمانی و رفیق بود.

شهید جواد رهبر دهقان به روایتِ برادر فضل الله ابراهیمی   جواد رهبر دهقان شخصیت جامعی داشت. با آنکه مسئولیت داشت، اما خشک نبود، شوخ

شهید جواد رهبر دهقان به روایتِ علی کرمی من تنها در مقطعی کوتاه، در اردوگاه چنانه، پیش از عملیات والفجر 1، با جواد رهبر دهقان

شهید جواد رهبر دهقان به روایتِ برادر حسین عادل‌خواه هنگام تمرینات سخت قبل از عملیات، هر وقت بچه ها نفس کم می آوردند و خسته

سرکار خانم نیلوفر رهبر دهقان، خواهر شهید جواد رهبر دهقان، یادداشتی را خطاب به خادمان شهدا در گردان حضرت علی اکبر علیه السلام، مرقوم نمودند:

شهید جواد رهبر دهقان به روایتِ خواهرِ همسرِ شهید سیزده چهارده سالم بود و در جلسات هفتگی مذهبی که برای خانمهای محل بود شرکت میکردم.

یادداشت دختر شهید جواد رهبر دهقان برای یادواره شهید   من دخترم میگن دخترا عزیز دردونه بابان میگن دخترا لوس بابان میگن دخترا خیلى بابایی

سرکار خانم زینب باقرصاد، همسر شهید جواد رهبر دهقان، یادداشتی را خطاب به خادمان شهدا در گردان حضرت علی اکبر علیه السلام، مرقوم نمودند:  

شهید جواد رهبر دهقان به روایتِ حاج حجت زندیه (روحانیِ گردان علی اکبر) وقتی وارد گردان علی اکبر شدم، اولین صبحگاه، دیدم یکنفر دارد برای

شهید جواد رهبر دهقان به روایتِ ابوذرِ خدابین (فرمانده گردان علی اکبر) اولین بار که جواد را دیدم، صحبت کردنش توجهم را جلب کرد!… دیدم