خاطره ای درباره شهید سید یحیی سیدی
شهید بزرگوار سید یحیی سیدی از نیروهای زبده سپاه شهریار در معاونت عملیات بود.
قبل از عملیات والفجر هشت که برای دیدن دوستانم، به سپاه شهریار رفته بودم، سید را دیدم که پکر است و حالش گرفته!
ناراحت بود که چرا اجازه نمیدهند برود جبهه.
از او خداحافظی کردم. گفت: به هر قیمتی شده می آیم می بینمت.
***
وقتی رسیدیم اردوگاه کوثر، زیاد طول نکشید که گفتند: بچه های سپاه از کرج هم اعزام شده اند.
به حسینیه لشکر در اردوگاه رفتم و دیدم که دوستان زیادی آمده اند. سید یحیی هم جزئشان بود.
تعدادی از آنها به گردان ما (گردان حضرت علی اکبر علیه السلام) آمدند و وقتی که دسته ویژه تشکیل شد، همه رفتند در آن دسته.
فرمانده دسته ویژه؛ آقا داود دمیرچیلو بود. شهیدان سید یحیی سیدی، محمدرضا رجبی و…. برادران ولی الله محبی کیا وداود معانی و…. هم حضور داشتند.
سید یحیی سیدی و محمدرضا رجبی در همان عملیات پیش رو (والفجر 8)، به مقصودشان رسیدند و آسمانی شدند.
پیکر سید یحیی سالها در آغوش جزیره ام الرصاص ماند و سپس به آغوش وطن بازگشت.
