شناسه
نام: مهدی
نام خانوادگی: نیلی
نام پدر: غلامرضا
ولادت: 10 شهریور 1345
شهادت: 14 اسفند 1365
عملیات: مرحله تکمیلی عملیات کربلای 5
محل شهادت: شلمچه
یگان: لشکر 10 سیدالشهدا – گردان علی اکبر
سمت: پیک دسته ویژه صف
رجعت: 1375
خاطرات
- جواد چپردار (همرزم و هم محل شهید):
شهید مهدی نیلی؛ قهرمان ارتش های جهان!!! در رشته رزمی جودو از رزمندگان دسته ویژه گردان حضرت علی اکبر علیه السلام بود که در کنار برادرم خسرو چپردار (فرمانده دسته ویژه) به شهادت رسید.
پیکر وی ۱۰ سال بعد همراه با پیکر فرمانده دسته ویژه (خسروی عزیز) آمد و …
ایشان از نیروهای پایگاه و محلِ ما بود که حقیقتا گمنام مانده و ابعاد مختلف شخصیت بزرگش بیان نشده است.
مهدی نیلی و عباس نیلی دو برادر بودند. عباس در عملیات والفجر 8 و مهدی در گردان حضرت علی اکبر(ع) در عملیات کربلای پنج به شهادت رسیدند و هر دو مفقود الاثر شدند.
از مهدی، قدری استخوان شکسته و پلاک آمد ولیکن از عباس هیچ اثری یافت نشد!!!
بزرگداشت شهادت خسرو، مهدی و عباس را با هم گرفتیم.🌷🙏
تصاویر
با عرض سلام
شهید مهدی نیلی پیک دسته ویژه صف گردان بود که در عملیات کربلای ۵ (تکمیلی )به شهادت رسید وپیکرش در کنار همرزمانش سال‌ها در کربلای شلمچه باقی ماند
برادرش عباس ارتشی نبود. اتفاقا لشگر ده بود که مفقود شد. در والفجر 8 جا موند.
لحظه شهادت مهدی رو هم دقیقا یادمه چون داشتیم همدیگه رو نگاه می کردیم. سه تا خمپاره به فاصله چند ثانیه خورد بغلش. با همون دومی شهید شد. دسته ویژه گردان بودیم اون موقع. با شهید چپردار و مصطفی بابایی.
شما؟
سلام
مرحومین عباس و مهدی و اکثر خانواده محترم نیلی از جودوکاهای خوب کرج و ایران بودند
من سعادت نداشتم شهید عباس را ببینم
ولی با آقا مهدی در باشگاه تختی کرج آشنا بودم ، چه پسر نازنینی ❤ ، و در اردوگاه کوثر اهواز دوباره همدیگر را دیدیم و من او را همراه خودم به باشگاه ولی عصر عج
اهواز برای تمرین میبردم ، جودوکای خیلی خوبی بود.
بعد کربلای ۵ من اومدم کرج به مرخصی
و متاسفانه وقتی برگشتم و رفتم سراغش ، گفتندکه او شهید شده
بچه های باشگاه اهواز خیلی متاثر شدند
روحش شاد و یادش همیشه جاودان باد
ان شاءالله ما را شفاعت کند
علی تراب پور
باعرض سلام
من باشهیدان بزرگوار عباس ومهدی درباشگاه تختی باهم جودو تمرین میکردیم مخصوصا مهدی عزیز، باشهید بزرگوارخاطره زیادی داشتیم، روحشون شادویادشون گرامی
با سلام
ضمن عرض تشکر از شما، چنانچه خاطراتتان از شهید بزرگوار را ارسال بفرمایید، در سایت، منتشر خواهد شد
التماس دعا
با منصور صادقپور و مهدی دوستان صمیمی بودیم و البته برادر صیغه ای. قرار گذاشتیم مهدی کمی جودو یادمون بده بلکه روزی به کارمون بیاد. چادر که خلوت می شد مهدی تمرین می داد. بی انصاف اینقدر یه روز منو زد زمین تمام پیشونیم زخمی شد. دیگه دور یادگرفتن جودو رو خط کشیدیم. یه عکس داریم قبل از زدن توی خط در کربلای 5 که پیشونی من همه چاش زخمی یه. اینا کار مهدی بود.
در کربلای 5 تا پامون رسید تو خط با توپ مستقیم زدن و چهارچرخ مون رفت هوا. من سه تا ترکش خوردم و مهدی یکی. اما مهدی با همون وضعیت منو کول کرد و تا جایی که حمل مجروح ها منو بندازن رو برانکارد برد. خودش ولی با همون زخم موند تو خط.