یادها
-
نجوای آخر…
خاطره برادر “قاسم یکه فلاح” درباره شهید “محمد (فرزاد) فرهنگ فلاح” پس از پذیرفته شدن قطمنامه ۵۹۸ عراق آتشبس را…
بیشتر بخوانید » -
پذیرفتهشده
خاطره برادر “مجتبی شوشتری” درباره شهید “مسلم اسدی” مجتبی شوشتری شب عملیات کربلای هشت؛ کربلایی دیگر برپا شده بود و…
بیشتر بخوانید » -
مخ زنی، به سبک آقا مجید
طنزنوشتۀ برادر “جواد چپردار” مجید یوسفی، از همرزمانمان در گردان حضرت علی اکبر است. یکی از کارهای مورد علاقه…
بیشتر بخوانید » -
متأهلانِ متعهد
به روایتِ برادر “مصطفی بیات” مصطفی بیات در اردوگاه کوثر بودیم و مهیای عملیات، که یکی از همرزمان که متأهل…
بیشتر بخوانید » -
تا پای جان…
خاطره برادر “محمد سعیدی نژاد (خیارجی)” درباره شهید “حسین زارعین” آفتاب داشت بالا میآمد. از پل شلحه رد شدیم و…
بیشتر بخوانید » -
برادران ابدی
از زیباترین رسم های جبهه های نور، “پیمان برادری” بود که رزمندگان با یکدیگر می بستند و به این ترتیب،…
بیشتر بخوانید » -
خیلی دور… خیلی نزدیک…
به روایتِ برادر “سعید مومنی” خیلی دور دوره مقدس دفاع که گذشت، موج های انفجار و چرخش های روزگار،…
بیشتر بخوانید » -
یادش به خیر آن روزگاران…
برادر “محمد مویدی” برداشت از متن مصاحبه یادش به خیر که در اردوگاه کوثر اهواز، با بچه های گردان علی…
بیشتر بخوانید » -
شهیدِ زنده
مجروحیتِ برادر “مصطفی بابایی” در عملیات کربلای 5 به روایتِ برادر “سعید مومنی“ مرحله تکمیلی عملیات کربلای 5 بود. وقتی…
بیشتر بخوانید » -
خدایا قبول کن و طاقتم بده
شرح جانبازی حاج مجید رضاییان به روایت کاظم بصیر جلوی سنگرمان ایستاده بودیم. هر لحظه بر شدت گرمای…
بیشتر بخوانید »