یادها
-
از دل نرود! هر آنکه از دیده برفت
روزهای پر تلاطم و پر آشوبی است. جمعیت دنیا نگران و مضطرب، چشم دوخته اند به ویروس منحوسی که تمام…
بیشتر بخوانید » -
گفتنیهای مگو!
به روایتِ برادر “جواد چپردار” جواد چپردار چندی پیش، حاج سعید مومنی؛ از رزمندگان کاردرست گردان حضرت علی اکبر علیهالسلام،…
بیشتر بخوانید » -
اشک شوق…
خاطره برادر “علیرضا نعیمی” عملیات سیدالشهدا تمام شده بود و به همراه بچه های گردان علی اکبر، داشتیم از فکه…
بیشتر بخوانید » -
خوشا به حالت که رفتی!
دلنوشته برادر “جواد چپردار“ درباره شهید خسرو چپردار جواد چپردار برادرم، یک ماه پیش از شهادتش، روزی در منطقه با…
بیشتر بخوانید » -
ارتقاء درجه؛ در یک چشم به هم زدن!
از “مسئول تدارکات” تا “فرمانده گردان”!!! خاطره برادر “جواد چپردار“ جواد چپردار بعد از عملیات بیت المقدس شش در منطقۀ…
بیشتر بخوانید » -
مرا ببخش…
خاطره برادر امیرحسن پندآسا درباره شهید محسن بابالو شهید محمدحسین بابالو؛ از رزمنده های گردان حضرت علی اکبر علیه السلام…
بیشتر بخوانید » -
من با همینها زندهام
گفتوگوی سایت “لاهیج” با حاج حمزه اسدی رازی پیرمرد لاهیجی از مسلم و محمدرضا میگوید… صبرش مثال زدنی است. وقتی…
بیشتر بخوانید » -
حضرت عبدالعظیم؛ گرهگشای مشکلات عظیم
خاطره برادر “سعید مومنی” دانش آموز مقطع دبیرستان بودم. دشمن ناجوانمردانه مرزهای کشورم را به خاک و خون کشیده بود،…
بیشتر بخوانید » -
شهیدِ قهرمان
درباره شهید مهدی نیلی به روایتِ علی تراب پور عباس و مهدی دو برادر بودند. دو برادر ورزشکار.…
بیشتر بخوانید » -
معمولیطور
درباره شهید حاج شعبان نصیری یادم میآید در مصاحبهای گفت: «چرا شهدا رو آدمهایی بزرگ و دستنیافتنی معرفی میکنید، من…
بیشتر بخوانید »