یادها
-
عملیات بی عملیات!
روایت برادر “علی دانائی“ از عملیات کربلای چهار از آنجایی که ٨ نفر از دوستان هم محلیام بخصوص شهید محمد…
بیشتر بخوانید » -
عکس دونفره ای که سه نفره شد!
خاطره برادر مجتبی حاج محمدی درباره شهید مجید سلیمیمجید خیلی پسر مخلصی بود. بعد عبادی شخصیتش بسیار قوی بود. در…
بیشتر بخوانید » -
پرواز به آغوش خدا
خاطره برادر “سید حسن قاسمی فرد” درباره شهید امیرحسین صفاری امیرحسین فرزند ارشد خانواده بود. می گفت: پدر و مادرم…
بیشتر بخوانید » -
وداع آخر
وداع آخر با سردار شهید “خسرو (محمد) چپردار” ✍ جواد چپردار سال های ابتدایی تیپ و بعد ها لشکر سیدالشهداء(ع)،…
بیشتر بخوانید » -
سکوت گردان
خاطره برادر اکبر نریمانی درباره شهید باقر آقایی و شهید محسن ایوبی سردشت بودیم. قرار بود در منطقه ای به…
بیشتر بخوانید » -
روزهای مبهم، روزهای سخت
خاطره برادر کاظم بصیر درباره شهیدان آقایی و ایوبی روزهای سخت و عجیبی بود… در این میان، یک روز سردار…
بیشتر بخوانید » -
پاره کردن برگه های مرخصی
خاطره برادر “میثم کمال زاده” یکماه بود که در پدافندی فاو بودیم. پدافندی که خود، کم از عملیات نداشت و…
بیشتر بخوانید » -
ارثبرده از مادر
شهید سید محمود اعتصامی به روایت مادر شهید منبع: مصاحبه مادر شهید-1401 بعد از آنکه پسر بزرگترم سید احمد به…
بیشتر بخوانید » -
یکییکدانه
شهید سید مصطفی حسینی به روایت خواهر شهید خداوند به خانوادهمان پنج دختر داده بود و سالها بود که همه…
بیشتر بخوانید » -
از خادم افتخاری – تا افتخار خادمی
خاطره برادر “سعید مومنی” درباره برادر “میثم کمالزاده” و جانباز شهید “مصطفی بابایی” «می خواهم خادم حرم حضرت معصومه سلام…
بیشتر بخوانید »