یادها
-
من آمدم سر قرار!
خاطره برادر یزدان روشنائی درباره شهید مجتبی عباسی مجتبی از بهترین دوستان من بود. ما در کودکی در شهرری…
بیشتر بخوانید » -
شوخی بی شوخی!
خاطره برادر سید حسن حسینی درباره فرمانده گردان؛ حاج حمید تقی زاده حاج حمید تقیزاده (فرمانده گردان حضرت علیاکبر…
بیشتر بخوانید » -
بیا ولی!
گردان خاطره برادر مصطفی بیات درباره شهید ولی الله محمدی مرحله تکمیلی عملیات کربلای پنج بود… من جزء نیروهای…
بیشتر بخوانید » -
هوای داداشم را داشته باشید…
خاطره برادر حبیب فردی درباره شهید داود محسنی قبل از عملیات کربلای یک، خودم را به اردوگاه قلاجه رساندم…
بیشتر بخوانید » -
رجزخوانِ کربلای شرهانی
خاطره برادر رضا تقی زاده درباره شهید غلامرضا خیری پور غلامرضا خیری پور؛ که ظاهرأ از پرسنل راه آهن…
بیشتر بخوانید » -
تویی که ندیدمت…
شهید نادعلی طلعتی به روایتِ برادر حمید پارسا #پرده_اول مهرماه ۶۴ بود که نادعلی با اعزام به گردان حضرت…
بیشتر بخوانید » -
فضای مجازی – آدمهای حقیقی
خاطره برادر حبیب فردی درباره واقعیتی که در قرائت دسته جمعی سوره واقعه نهفته است… در زمان دفاع مقدس، احساسات…
بیشتر بخوانید » -
ماجراجویی در نیمهشب!
خاطره برادر سید حسن حسینی درباره شهید محمود زمانیان زمان دفاع مقدس، رسم های قشنگی میان رزمندگان رواج داشت…
بیشتر بخوانید » -
یادگار آخرین روز…
خاطره برادر حسن پندآسا درباره برادر محمود خانی آخرین روزهای جنگ بود… ما رزمندگان گردان حضرت علی اکبر علیه…
بیشتر بخوانید » -
حزن و حماسه – قسمت 2
به قلمِ برادر مسعود سرآبادانی به یاد شهید محمد همت و دیگر شهدای والامقام مرحله سوم عملیات کربلای پنج …
بیشتر بخوانید »