روح بزرگ مؤمن عصیان نمیپذیرد
خاطره برادر محمود روشن (نویسنده کتاب اعزامی از شهر ری)
درباره شهید جواد رهبر دهقان
همیشه هنگام راهپیمایی و دویدن، قرآن و سرودهای حماسی و مذهبی میخواندیم. سورۀ والعصر زمزمۀ همیشگیِ ما بود. سرودها را بیشتر یک نفر میخواند و بقیۀ نیروها، متنی را از میان آن، همخوانی میکردند. خواندن سرود روحیۀ ما را دوچندان میکرد و ما را که جوان بودیم و پرانرژی، سرشار از شعف و شادی و غرور میکرد.
بعضی از روزها در کوهپیماییها با بقیۀ نیروهای گردان یکی میشدیم و به ستون حرکت میکردیم.
در این راهپیماییها برادر جواد رهبر دهقان، با صدایی رسا و دلنشین، سرودهای بسیار غنی و زیبا میخواند که عجیب بر دلم مینشست. نمیدانم این شعر از چه کسی بود، ولی من از آن حظّ معنوی میبردم. خودم را به اندازۀ انسان مؤمنی که در شعر از آن یاد میشد نمیدیدم، اما، سخت، خود را نیازمند آنگونه بودن میپنداشتم. صدای بلند جواد رهبر دهقان با همخوانی قسمتی از شعر که نیروها انجام میدادند، در کوهستانهای قَلاّجه میپیچید و فضای معنوی بهوجودآمده را دوچندان میکرد.
امروز برای صدای دلچسب جواد رهبر دهقان دلتنگم و دلتنگتر برای معنویت باارزش آن دوران که در بین جوانان رزمنده وجود داشت.
متن آن شعر این بود:
روح بزرگ مؤمن، عصیان نمیپذیرد
طبع بلند مردان، پستی نمیپذیرد
آری طلای کامل نقصان نمیپذیرد
آزادگان عالم دیوانۀ حسیناند
راهِ محبتِ او پایان نمیپذیرد
نیکوترین عبادات، مخفیترین آنهاست
طاعاتِ باریا را یزدان نمیپذیرد
خواهم که دفن گردد جسمم به کربلایش
مدفون کربلا را نیران نمیپذیرد
عاقل عذاب حق را بر جان نمیپذیرد
بوجهل از این جهالت ایمان نمیپذیرد
این بیکرانه دریا طوفان نمیپذیرد
آری طلای کامل نقصان نمیپذیرد
جبران دل شکستن، ای دوست دلنوازیست
این معصیت به توبه، غفران نمیپذیرد
روح بزرگ مؤمن، عصیان نمیپذیرد
طبع بلند مردان، پستی نمیپذیرد[۱] [۱]. روح بلند و ملکوتیِ جواد رهبر دهقان، او که خود طلای کامل بود و نقصان نپذیرفت، در عملیات کربلای یک، بیریا به سوی یزدان یکتا شتافت.
منبع: صفحه ۲۵۵ و ۲۵۶ کتاب اعزامی از شهرری.