با ما در ارتباط باشید : 09199726467

-

داغی که تازه شد

یک سال پیش، درست همین روزها بود

همین روزهای پر التهاب

همین روزها که رزمنده‌های گردان علی اکبر(ع) یک بار دیگر، همرزمی را از دست دادند

و یک بار دیگر، فراق رفیق، قلبشان را فشرد

و داغ قدیمی جاماندن را برایشان تازه کرد.

این وسط اما، مصطفی به آرزویش رسید…

تمام شد رنج دوری از دوستان شهیدش

تمام شد رنج جراحت‌های روح

و جراحت های جسم

چه سخت بود برای آنها که مصطفی را دوست داشتند

سخت بود دیدن سختی کشیدنش، و دعا برای ماندنش!

سخت بود ببینی رفیقت مثل شمع، ذره ذره آب می‌شود، اما باز هم از خدا بخواهی بماند.

بماند و با رفتنش، بار این قلب‌‌ زخمی را سنگین‌تر نکند

بماند و رحم کند به تنهایی ما، به دلتنگی ما

و رفقایی که الحق والانصاف، سنگ تمام گذاشتند برایش

شدند پرستار رفیق روزهای مقدس

شدند همدم و همراه همرزم قدیمی

اما این میان…

زور رفقای شهید مصطفی بیشتر بود و عاقبت او را بردند پیش خودشان

نوش جانت مصطفی

گوارای وجودت

برسان سلام ما را…

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
همچنین ببینید
بستن