جان باز
بسم رب الشهدا
جانباز؛
یک کلمه و یک اقیانوس معنا
چه واژۀ ژرف و شگفانگیزی!
آنها که به ظاهر، میان ما هستند، نفس میکشند و جان دارند
اما به واقع، سالهاست که جان و هستی خود را تقدیم کردهاند
آری، جانبازان راه نمیروند، بلکه میان ما و شهدا، میان ما و عالم بالا، در حال پروازند
آنها که ولینعمتان ما روی زمینند
***
«من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله…» جانبازان؛ این مردان صادقی که مصداق کلام امیرند و تا همیشه بر سر پیمان خود با خدا هستند.
آنها که از شهدا بالاترند و پیش از آنکه شهید شوند، بارها و بارها شهادت را تجربه کردهاند.
آنها که با همین بدنهای نصفه و نیمهشان، همچنان یاریگر اسلام و ایرانند
و هنوز در صف اول پیکار با دشمنند و هر جا ظالمی به قصد تهدید مظلومی برآید، او را سر جایش مینشانند.
***
جانبازان؛ روح خدا را در امام حاضر دیدهاند و همانقدر که فداییِ خمینی بودند، شیدای خامنهایاند
آنها که چشم ندارند، اما بصیرند
دست ندارند، اما مدافعان راستین امام و انقلابند
پا ندارند، اما در صراط مستقیم، گام برمیدارند و مقاوم و استوارند
***
آری جانبازان با رفقای شهیدشان همقسم شدهاند تا همچون مقتدایشان “قمر بنی هاشم” بایستند و بگویند: «والله ان قطعتموا یمینمی انی احامی ابدا عن دینی!»
جانبازان منتظرند…
منتظر آن روز که دوستان شهیدشان بازگردند و همه با هم، دوشادوش صاحبشان، کار شیطان و شیطانیان را یکسره کنند و شمیم عدالت را در جهان بگسترند…
به امید آن روز
اللهم عجل لولیک الفرج
نوشته: طیبه مهرانپور