خاطره برادر حبیب فردی
درباره واقعیتی که در قرائت دسته جمعی سوره واقعه نهفته است…
در زمان دفاع مقدس، احساسات ناب و خالصی را تجربه می کردیم. احساسات خوشی که با پایان آن دوران طلایی، جای خود را به حسرت دادند…
حالا دیگر سالهاست که فقط با یاد خوش آن ایام، روزگار می گذرانیم.
اما وقتی پس از 34 سال، عضو گروه مجازی همرزمان گردان حضرت علی اکبر علیه السلام شدم و دیدم آن انسانهای حقیقی هنوز صفا و خلوص آن روزگاران را در خود حفظ کرده اند، روح و جانم تازه شد.
وقتی بعد از گذشت بیش از سه دهه، دوباره با همرزمانم، شبانه سوره واقعه را خواندیم، خود را در چادر اردوگاه قلاجه تصور کردم و بوی خوش آن رزها به مشامم خورد…
***
شب به یاد بچه ها خوابیدم و در عالم رؤیا…
الله اکبر و سپاس خدا را…
دیدم همراه با کسانی که شب گذشته قرآن خوانده بودیم، در اردوگاه قلاجه رو به صخره ایستاده ایم. از صخره آبی زلال جاری بود…
به پشت سر که نگاه کردم، شهدای گردان علی اکبر را دیدم که همراه با ما سوره واقعه را می خوانند!…
شگفت زده شده بودم!
واقعه که به انتها می رسید، دوباره برگشتم و این بار، کل شهدای لشکر 10 را دیدم که مشغول قرائت سوره واقعه هستند.
شگفتا!…
سوره که تمام شد، همه با هم بلند شدیم و به سمت آن کوه زیبا، سلام آخر زیارت عاشورا را خواندیم.
صحنه ای ملکوتی و جانفزا بود.
سلاممان به اماممان رسید…
سیدالشهدا(ع) و یارانش بالای کوه ایستاده بودند. آنها به رزمندگان و شهدای لشکر 10 سیدالشهدا(ع) عنایت ورزیدند و سپس دور شدند.
بعد از آن، شهید جواد رهبر دهقان، شهید مسلم اسدی و شهید حسین ظهوریان را دیدم که بالای همان صخره ها، ظرف هایی را از همان آب زلال، پر می کنند برای کسانی که در قرائت سوره واقعه حضور داشتند…
***
شهیدانی که بالای صخره ایستاده بودند، رزمنده سرافراز گردان؛ حاج اکبر اسماعیلی را صدا زدند و به او گفتند:
اکبر! این ظرفهای آب را ببر برای بچه های گردان؛ برای آنها که دیشب در قرائت دسته جمعی حضور نداشتند هم ببر و به آنها بگو: همانطور که ما یاد تو بودیم و شفای تو را از خدا گرفتیم، کسانی را هم که دلشان با ماست، فراموش نمی کنیم.
حاج اکبر اسماعیلی با ذوق و شوق، ظرفهای آب را پایین می آورد که همان موقع، با صدای زنگ ساعت، بیدار شدم.
اشک از چشمانم جاری گشت… خدای را سپاس گفتم و سراسر وجودم از یاد شهیدان، تازه شد. شادم که همانگونه که ما از شهدا یاد می کنیم، آنها هم از ما یاد می کنند و به فکرمان هستند. امید است عنایتشان در دنیا و شفاعتشان در آخرت، نصیبمان گردد.
* حاج اکبر اسماعیلی چندی پیش، به شدت بیمار شده بود که با عنایت رفقای شهیدش و دعای دستهجمعی دوستان همرزمش بعد از واقعهخوانی شبانه، دوباره سلامتیاش را به دست آورد.
خیلی قشنگ بود ممنون
بنده ازسال ۶۳که به گرادان علی اکبر(ع) وارد شدم تا سال ۶۹ که سعادت بودن در گردان را داشتم یادم است اولین شخصی که خواندن سوره واقعه را در چادرخود درگردان رواج داد قبل ازخواب شهید بزرگوار (قاسم کشمیری )بود روحش شاد بیادش اخر سوره واقعه یک صلوات نثارش عنایت بفرمائيد التماس دعا
سلام و خدا قوت
خیلی زیبا و تاثیر گذار بود ممنونم از برادر فردی که ما را مهمان شهدا کرد.صوتی در اسناد گردان وجود دارد که مادر شهید جلال شاکری آنرا به گردان اهدا کرد که در آن بچه هایی که خیلی هاشان سر بر دامن حضرت ارباب گذاشتند مشغول واقعه خوانی هستند اگر آنرا باشتراک بگذارید ممنون خواهیم شد.
السابقون السابقون اولئک المقربون
یاد نفس کشیدن در هوای باغ های بهشت بخیر