
حماسه آفرینان و حماسه سرایان
فرازهایی از وصیتنامه شهید حجت الاسلام احسان قاسم پور راوندی صفحه شهید حجت الاسلام قاسم

فرازهایی از وصیتنامه شهید حجت الاسلام احسان قاسم پور راوندی صفحه شهید حجت الاسلام قاسم

شناسه نام: پرویز نام خانوادگی: اسکندری نام پدر: علی حسین نام مادر: خدیجه ولادت: 16

شناسه نام: اصغر نام خانوادگی: اسکندری نام پدر: حسین ولادت: 1345 سن: 20 سال تحصیلات:

شناسه نام: علی نام خانوادگی: اسفندیاری نام پدر: غلام نام مادر: منصوره (فوت: 1400) ولادت:

خاطره جانباز علیرضا نوروزی داشتیم برای مرحله تکمیلی عملیات کربلای 5 آماده میشدیم. با حاج آقا ملکوتی؛ روحانیِ عزیزِ گردان، همراه بودم که حاج

خاطره جانباز علیرضا نوروزی یکروز بعد از ناهار میوه دادند و سهم من ۲ پرتقال تامسسون (که آن زمان میگفتند “واشنگتُنی”) و 1 نارنگی

مصاحبه مجازی با استاد جانباز علیرضا نوروزی با اهداءِ سلام خدمت دلاورمردانِ لحظههای سختِ مرد آزمای ۱- قبل از حضور در جبهه به

شهید علی قربانی به روایتِ مرحوم علی نیاکان: علی در شجاعت، سرآمد بود. او یک دلاور و جنگجوی واقعی بود. یکبار که او سر

شهید علی قربانی به روایتِ مهدی قربانی (برادرزادۀ شهید) هروقت از مادربزرگ دربارۀ عمو میپرسیدیم، به درِ بسته میخوردیم! هر بار گریهاش میگرفت… داغ


شهید علی قربانی به روایت برادر و پدر شهید برادر شهید: قلب علی مملو از شور کمک به دیگران بود؛ فرقی هم نمی کرد

شهید علی قربانی به روایتِ مرحوم علی نیاکان : عملیات کربلای 1، دو مرحله بود. گروهانی که علی قربانی در آن بود، مرحله اول

شهید علی قربانی به روایتِ پدر شهید برایمان خبر آوردند که علی مجروح شده. نفهمیدیم چطور خودمان را رساندیم به اهواز. در بیمارستان تختی

شهید علی قربانی به روایتِ خواهر شهید منزل پدری مان، سر نبش بود و دو بر. یک درب خانه به حیاط می خورد و

شهید علی قربانی به روایت برادر شهید علی دانش آموز دوره راهنمایی بود که جنگ شد. جنگ که شروع شد، رگ غیرت علی هم

شهید علی قربانی به روایت مهدی قربانی (برادرزادۀ شهید) چهارپنج ماهه بودم که عمویم شهید شد. درست و حسابی ندیدم و درکش نکردم، اما

راوی : محمدباقر گشانی لشکریان مهمان نواز یک هفته مانده بود به پایان پاییز 1365 که به همراه برادران حشمت الله یوسفی، اکبر فریدونی،

ادامه خاطره شب بیست سوم دیماه ١٣۶۵ مرحله دوم عملیات کربلای پنج راوی : حاج علی دانائی قسمت سوم به آنجا رسیدیم که حدود

به قلمِ برادر مسعود سرآبادانی “دیگه نمی تونم تو چشمای مادر بزرگوار رضا مصطفی نگاه کنم”؛ محمد این جمله را با چشمانی اشک آلود

شناسه نام: محسن نام خانوادگی: سلطانی نام پدر: علی اصغر نام مادر: صدیقه تاریخ تولد: 1348 محل تولد: شهر ری سن: 17 سال تاریخ شهادت:
تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.
تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.
تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.
تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.
تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.
تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.
تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.
تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.
تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.
تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.
تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.
تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.
تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.
تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.
تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.
تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.
تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.
تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.