یادها
-
به اندازۀ آن شب تاریک که دنبالت گشتم، دوستت دارم
مرحوم حاج حسن ابراهیمی (مداح گردان) به روایتِ برادر “محمد عیوض زاده” سابقه دوستی مان برمی گردد به سالهای دور؛…
بیشتر بخوانید » -
هندوانۀ نخورده و دهان شیرین شده
خاطره برادر حبیب فردی حبیب فردی بعد از تک شرهانی، در منطقه اندیمشک بودیم. بچه های اصلی گردان که از…
بیشتر بخوانید » -
تلافی نمی کنم…
خاطراتی از برادر مجتبی شوشتری درباره شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام تلافی نمی کنم… شاید شهید شود… درباره…
بیشتر بخوانید » -
دو “علی رسولی فر” در یک مزار
مصاحبه با جانباز حاج مجید رضاییان شهریور 1400 علی رسولی وقتی که به گردان حضرت علی اکبر علیه السلام آمد،…
بیشتر بخوانید » -
مصمم به جنگ، مسلح به اشک
به قلمِ برادر “مسعود سرابادانی” درباره شهید محمدحسین بابالو “اگه فشنگام تموم بشه با نارنجک می جنگم؛ اگه نارنجکامم تموم…
بیشتر بخوانید » -
ناگهان چقدر زود دیر میشود…
خاطره برادر مجتبی شوشتری به همراه بچههای ادوات در جزیره مجنون مشغول پدافند بودیم. بالای سرمان بچههای ارتش نگهبانی می…
بیشتر بخوانید » -
مردان پولادین
درباره شهید ولی الله پولادی به روایتِ اشرف طاهرخانی (همسر شهید) تنها خواسته ام روزهای خوش نوجوانیام را میگذراندم که…
بیشتر بخوانید » -
ایثارگران
خاطره برادر محمد سعیدی نژاد (خیارجی) درباره شهید حسین زارعین چند دقیقه ای بود که دیگر صدای عمو حسن (کولیوند)…
بیشتر بخوانید » -
دیدار حق با سه مدال قهرمانی بر گردن
خداوند به خانواده پناهی ۴ پسر و ۲ دختر عطا کرده بود. مهرانگیزخانم، اولین فرزندش را در سال ۱۳۴۰ به…
بیشتر بخوانید » -
اذا وقعت الواقعه… لیس لوقعتها کاذبه
واقعهخوانیِ دستهجمعیِ رزمندگان گردان حضرت علی اکبر علیه السلام به اذعان هر کسی که روزگاری را در جبههها گذرانده و…
بیشتر بخوانید »