یادها
-
الکی الکی ما رو شهید کردی!…
خاطرۀ برادر اکبر نریمانی درباره شهید جواد رهبر دهقان به منظور پدافند، در خط مقدم بودیم… یک روز عصر، تانک…
بیشتر بخوانید » -
غسل شهادت
خاطره اکبر نریمانی از شهید محمدباقر آقایی و شهید محسن ایوبی اولین روزهای اولین ماه تابستان بود. صبح زود،…
بیشتر بخوانید » -
گریه ی پیش از شهادت
خاطره ای از حاج حمید پارسا درباره شهید امرالله بابابزرگی رزمندگان آماده اعزام به عملیات بودند؛ عملیات والفجر…
بیشتر بخوانید » -
خوابِ موشی!
خاطره حاج حمید پارسا از پدافندی جزیره مجنون 1 مهرماه سال 1364 بود که گردان مهیا…
بیشتر بخوانید » -
شهیدبازی!!!
راوی: خواهر شهید حسین اجاقی با هر که همسایه می شدیم، شهید می شد! هر روز خبر شهادت کسی را…
بیشتر بخوانید » -
لشکرِ همیشه آماده
در طول 8 سال دفاع مقدس، بر خلاف روزهای ابتدایی جنگ که کشور به شدت با بحران کمبود مهمات…
بیشتر بخوانید » -
10 سردارِ شهیدِ لشکرِ 10
لشکر 10 سیدالشهدا، شهدای زیادی را تقدیم دین و میهن کرد؛ فرماندهان پرآوازه ای که هرکدام، وزنه ای بودند…
بیشتر بخوانید » -
ژاکت نیمه کاره!
بر اساس خاطره خواهر شهید حسین اجاقی زمان جنگ، ما ساکن کرمانشاه بودیم و نزدیک مرز. جنگ با زندگی مان…
بیشتر بخوانید » -
یک عمر دوری…
عدنان اوغر به روایتِ حاج مجید رضاییان آقای عدنان متولد سال 1345 است. پدرش اصالتا تبریزی بود،…
بیشتر بخوانید » -
دیدار رهبر معظم انقلاب با خانواده شهید حسین اجاقی
راوی: حاج حسن اجاقی سال 1390 بود که رهبر انقلاب به استان کرمانشاه سفر کردند و قدم بر چشم…
بیشتر بخوانید »