یادها
-
خودم میآیم…
شهید قاسم اشجع زاده به روایت مادر شهید قاسم دانشجوی دانشگاه امام صادق علیهالسلام بود. گاهی از طرف سپاه برای…
بیشتر بخوانید » -
جبهه؛ محل آموختن و آموزاندن
خاطره برادر سعید مومنی یکی از همرزمانم در جبهه، پسری بسیار بامعرفت و باصفا بود، البته اوضاع زندگیاش با ما…
بیشتر بخوانید » -
تماسی که هیچگاه برقرار نشد!
خاطره برادر “سعید مؤمنی“ درباره شهید مدافع حرم “حاج شعبان نصیری“ در بازگشت از سفری کاری، قبل از پرواز در…
بیشتر بخوانید » -
سکوی پرتاب
درباره شهید علیرضا آملی به قلم برادر محمود توکلی و این یک ستم بزرگ تاریخ است که ما زبونان باید…
بیشتر بخوانید » -
پدری که کمرش خم شد، اما خم به ابرو نیاورد
درباره پدر شهیدان ابوالمعالی الحسینی به روایتِ سید محمود ابوالمعالی (برادر شهیدان سید احمد، سید محمد سعید و سید مجید…
بیشتر بخوانید » -
عطر شهدا
درباره شهیدان ابوالمعالی به روایتِ سید محمود ابوالمعالی (برادر شهیدان سید احمد، سید محمد سعید و سید مجید ابوالمعالی) برادر…
بیشتر بخوانید » -
سه ستاره
درباره شهیدان ابوالمعالی الحسینی به روایتِ سید محمود ابوالمعالی (برادر شهیدان سید احمد، سید محمد سعید و سید مجید ابوالمعالی)…
بیشتر بخوانید » -
تمام اسلام در برابر تمام کُفر
خاطره برادر محمدباقر گشانی درباره شهید حشمتالله یوسفی نوزدهمین شب زمستان 1365 بود و آماده بودیم تا عملیات بزرگ…
بیشتر بخوانید » -
کبوتران خونین بال
شهیدان اصغر کریمی و اکبر کریمی به روایتِ محمود روشن (نویسنده) شهیدان اصغر و اکبر کریمی دو برادر بودند…
بیشتر بخوانید » -
نبرد بر فراز قلۀ آستروک – 1
به روایتِ برادر محمود توکلی «به منطقهی خطر نزدیک میشویم»؛ این پیامی بود که برای هوشیاری بیشتر بچهها، به عقب…
بیشتر بخوانید »