یادها
-
شهیدی که خودش در را به رویمان باز کرد!
خاطره مجید رضاییان در سال 1377 که مقارن با دهمین سالگرد شهدای گردان علی اکبر بود، حاج حمید…
بیشتر بخوانید » -
گردانِ خطشکن
خاطره مجید رضاییان مهرماه 1378 قرار شد لشکر سیدالشهدا یادواره ای برای کل شهدای لشکر برگزار کند. محل…
بیشتر بخوانید » -
یک بغل گل…
بعضی ها آنقدر خوبند که در وصف نمی گنجد نمونه اش؛ «علی عیسایی» بی منت و بی مزد مهر می…
بیشتر بخوانید » -
یاد ایامی…
همرزمانِ همدل همه ساله در حاشیه مراسم سالگرد شهدای گردان علی اکبر، دیدارها تازه می شود و دوستی ها مستحکم…
بیشتر بخوانید » -
با ما برادر می شوی؟…
خاطره کاظم بصیر یکروز که در منطقه “رأس البیشه فاو” (پدافندی کارخانه نمک) بودیم، سید رسول حسینی منش و…
بیشتر بخوانید » -
شوخی برای رضای خدا!
خاطره حاج حمید پارسا «حسین ظهوریان» یکی از شوخ های «گردان علی اکبر» بود… دائما در حال شوخی کردن…
بیشتر بخوانید » -
شهید هنرمند
خاطره و عکس ارسالی کاربران سایت: رزمندگان 8 سال دفاع مقدس، از همه قشر بودند: از قشر حوزوی و…
بیشتر بخوانید » -
خمپارهای که به کمکمان آمد…
خاطره ارسالی اکبر نریمانی منطقه عملیات نصر 4؛ کوهستانی بود و به ناچار، برای حمل و نقل تدارکات از الاغ…
بیشتر بخوانید » -
ازدواجی که سر نگرفت
خاطره اکبر نریمانی درباره شهید جهانبخش بیات در خط پدافندی فاو بودیم. بین ما و خط مقابل ما که…
بیشتر بخوانید » -
از جنگ با «دشمن بعثی» تا جنگ با ویروس «کرونا»
خاطره ارسالی برادر علی زرکوب عملیات خیبر تازه تمام شده بود… به همراه شهید امرالله بابابزرگی توی…
بیشتر بخوانید »