یادها
یادگار نوروز 1365
خاطره حاج اکبر اسماعیلی
نوروز سال 1365 بود. بچه های گردان به مرخصی رفته بودند و فقط چند نفر مانده بودیم. از جمله:
مهدی زمانیان، علی یونسی، جمشید شاه محمدی (راننده تدارکات گردان)، مسلم اسدی، من و چند نفر دیگر…
بچه ها آمدند به چادر اصلی گردان و پیشنهاد کردند که “بیایید ما هم همین جا عید بگیریم”
اول قبول کردیم،
ولی کمی که فکر کردیم و سری به اینطرف و آنطرف چرخاندیم، دیدیم هیچ چیز از وسایل مربوط به عید را نداریم.
بی خیال شدیم و گفتیم “ولش کنید، ما که چیزی نداریم با آن عید بگیریم”
کمی دیگر فکر کردیم…
گفتیم: “درست است چیزی نداریم، ولی عکس که می توانیم بگیریم!…”
کنار هم ایستادیم و یک عکس یادگاری گرفتیم.
آن عکس شد یادگار نوروز 1365…
(خاطراتتان از دوران حضور در گردان حضرت علی اکبر را با ما به اشتراک بگذارید)
کاش عکسشم میذاشتید
منتظر ارسال عکس از جانب برادر اسماعیلی هستیم