شهید علی گروسی
شناسه
نام: علی
نام خانوادگی: گروسی
نام پدر: غلامعلی
ولادت: 1341
شهادت: 7 فروردین 1365
محل شهادت: فاو
زندگینامه
شهید حاج علی گروسی در یک خانواده مذهبی و معتقد به احکام دین مقدس اسلام در سال 1341 دیده به جهان گشود. مدت زیادی از عمرش نگذشته بود که پدر بزرگوارش دار فانی را وداع گفت و بار سنگین پرورش جسمی و فکری علی بر عهده مادرش افتاد.
علی مقدمات تحصیلی خود را در مرد آباد “ماهدشت کنونی” از توابع شهرستان کرج فرا گرفت و تحصیلات راهنمایی و متوسطه را نیز در همان جا به پایان رساند. در طی این مدت، عشق به اسلام و احکام الهی در وجودش متبلور گردید.
او از افرادی بود که با شرکت خود در راهپیمایی ها انجام وظیفه کرد. ایشان از آنجایی که صدای رسا و گیرایی داشت، شعارهایی را از خود تنظیم کرده و در مساجد و راهپیمایی ها قرائت می کرد.
او از اولین کسانی بودند که به ندای حضرت امام (ره) جهت تشکیل ارتش بیست میلیونی لبیک گفت و به کمک دیگر پاک باختگان راه اسلام و رهبری امام (ره)، بسیج مردم پاکدشت را تشکیل دادند. وی در امور فرهنگی و اجتماعی نیز فعالیت چشمگیر و به سزایی داشتند.
با شروع جنگ، ایشان کلاس درس را به قصد شرکت در جهاد فی سبیل الله رها کرده، به سوی جبهه ها رهسپار گردید. در اکثر عملیات ها شرکت داشت؛ عملیات هایی چون فتح المبین، بیت المقدس، آزادی خرمشهر، والفجر مقدماتی، رمضان، مسلم بن عقیل و … .
ایشان در عملیات والفجر مقدماتی، مسئولیت گردانی از تیپ سلمان فارسی را عهده دار بود. در همین عملیات بود که ایشان یکی از پاهای خود را در راه خدا تقدیم کرد. پس از مجروح شدن، وقتی خواستند ایشان را جهت مداوا به عقب انتقال دهند، ایشان مانع از این کار شد، چفیه ای برداشت به بالای زانو خود بست و گفت این عملیات مال من است و من باید آن را به اتمام برسانم. بعد از، از حال رفتن وی به دلیل خونریزی بسیار، توانستند وی را جهت مداوا به یکی از بیمارستان های شهر مقدس مشهد منتقل کنند. طی مراقبت های ویژه در پزشکی پس از شش ماه با کسب بهبودی به مردآباد بازگشت.
در مرد آباد، مسئولیت بسیج ناحیه 9 را به عهده ایشان گذاشتند و ایشان نیز با جدیت و فعالیت های شبانه روزی و خستگی ناپذیر خود و جمعی از دوستان، اقدام به تشکیل پایگاه های مقاومت در مردآباد و روستاهای اطراف کرد.
مسئولیت ستاد نماز جمعه مردآباد نیز به عهده ایشان گذاشته شده بود؛ وی همچنین مدت دو سال نیز عضو شورای مرکزی ستادهای برگزاری نماز جمعه استان تهران بود. علی گروسی در مردآباد عضو هیئت هفت نفره واگذاری زمین بوده و در کارهای عمرانی و فرهنگی نیز پیش قدم بود. ایشان در طول فعالیت ها و تلاش های خود در راه خدمت به میهن اسلامی از هیچ کوششی دریغ نکرد، جان خود را نیز در همین راه و رضای خدا بر طبق اخلاص نهاد.
وقتی بار دیگر به جبهه رفت و در گردان حضرت علی اکبر (ع) از تیپ سیدالشهداء(ع) مشغول خدمت شد. سرانجام در عملیات والفجر 8 در جزیره ام الرصاص جانباز گردید و در تاریخ 17 فروردین 1365 در فاو به درجه رفیع شهادت رسید.
شهید حاج علی گروسی همواره می فرمود:
” همه باید فدای اسلام شویم”
وصیتنامه
«الذين امنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عند الله و اولئك هم الفائزون» سوره توبه آيه 19
آنان كه ايمان آوردند و از وطن هجرت گزيدند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد كردند آنها را نزد خدا مقام بلندي است و آنان بخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.
بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و با سلام بر مهدي موعود امام زمان حضرت ولي عصر (عج) و نائب بر حقش امام امت، رهبر شيعيان جهان و قلب تپنده امت شهيدپرور ايران حضرت امام خميني و با سلام به شهيدان به خون خفته و گلگون كفنان انقلاب جنگ تحميلي كه در راه پياده شدن احكام الهي جان خود را بر كف نهاده و عاشقانه به سوي حق تعالي شتافتند.
و درود بر مجاهدان في سبيل الله اين ياوران به حق امام كه خالصانه با ايثارگري تمام آنچه در توان دارند شبانه روز در راه الله مي كوشند و عاشقانه در زير گرما و سرما در سنگرهاي حق عليه باطل مي جنگند و از حريم اسلام دفاع ميكنند و در اين راه به درجه اعلاء كه همان شهادت في سبيل الله ميباشد ميرسند و به لقاء الله ميپيوندند و شهادت را با آغوش باز استقبال ميكنند.
اي امام زمان تو شاهد باش و ببين، و اي تاريخ اين ايثارگريهاي خالصانه را در تاريخ ثبت كن و بدان و بازگو كن كه اينها امروز براي خاك و قدرت و رياست نميجنگند بلكه امروز به اسلام عزيز توسط دشمنان تجاوز شده و اينها از اسلام و هدف و مقصود اينها تنها رضاي خدا خدا ميباشد و تنها گناه ما اين است حرف حق ميگوئيم و از اسلام حمايت و دفاع ميكنيم اين مطلب را دشمنان اسلام و قرآن بايد بدانند كه ديگر به هيچ عنوان زير بار ذلت نميرويم و با ستمكاران تا آخرين قطره خون ميجنگيم و سازش با دشمنان اسلام به فرمومده رهبر عزيزمان امام امت معني ندارد و بايد كه راه شهيدان را ادامه داد و جز براي رسيدن به پيروزي نهائي راه ديگري نداريم چون اين درسي است كه امام حسين «ع» سرور آزادگان به ما آموخت چون او زير بار ذلت نرفت، ما نيز چون پيرو او هستيم ذلت را نميپذيريم و ما امروز همان شعاري را كه امام حسين «ع» فرمود ميدهيم ؛ «فاني لا اي الموت الا سعاده و الحياه مع الظالمين الا برما» «بدرستيكه من مرگ جز سعادت و زندگي با ستمكاران را جز ذلت نميبينم».
مطلبي را ميخواهم عرض كنم كه بايد در اين زمينه بسيار تفكر و انديشسه كرد و آن درباره رهبر عززمان حضرت امام خميني ميّاشد كه افسوس هيچ يك از ما او را نشناختيم و رازها در او نهفته كه ما قدرت درك آن را نداريم و همه ما بايد در او ذوب شويم چرا كه او در اسلام ذوب شده است و بايد شكر خدا را كه بر ما منت نهاد و براي ملت محروم و ستمديده جهت نجات از گمراهي رهبري چون امام خميني فرستاد تا ما را به سوي حق و نجات ديگر مسلمين جهان رهبري نمايد، باشد كه با رهبري اين امام بزرگ پرچم اسلام را در سرتاسر جهان برافراشته شود و زمينه را جهت ظهور حضرت ولي عصر «عج» آماده نمائيم.
ملت عزيز و شهيد پرور ايران تا آخرين نفس از رهبر عزيز پشتيباني كنيد و سعي كنيد عظمت او را دريابيد و در همه صحنهها حضور فعال داشته باشيد و گوش به فرمان رهبر عزيز كه هرچه فرمودند با جان و دل پذيرفته و به آن جامه عمل بپوشانيد، پشتيباني كامل از ولايت فقيه و روحانيت در خط امام نموده و وحدت خود را حفظ كنيد و در پشت جبهه با تمام مسائل بطور آگاهانه و با هوشياري كامل شناخت كافي داشته و با آن برخورد نمائيد و نسبت به مسائل اسلام و انقلاب و دين و قرآن و اجتماع خود بي تفاوت نباشيد و در همه صحنهها بايد امروز حضور فعال داشته باشيد چرا كه هر چقدر از عمر انقلاب ميگذرد نياز بيشتر به ايثارگري و فداكاري دارد و هر كسي خواست بين مسلمين و مؤمنين جدائي بيندازد و مانع رشد انقلاب و اسلام گردد آن را با كمال قدرت سركوب نمائيد و فرصت به اين اجنبيها ندهيد و با دشمنان دروني خود نيز به جنگ برخيزيد و با خواستههاي نفساني خود مبارزه كنيد و دلبستگي به دنيا و زندگي را از وجود خود دور سازيد و جبههها را خالي نگذاريد همانطور كه تاكنون عاشقانه و بطور فعال در صحنه حضور داشتيد، باز هم به اين عمل مقدستان ادامه دهيد و اسلام عزيز را ياري نمائيد نكند خداي ناكرده در رختخواب ذلت بميريد چون امام حسين «ع» در ميدان نبرد شهيد شد، اي جوانان عزيز آگاه و هوشيار باشيد مبادا در غفلت بميريد چون امام علي «ع» در محراب عبادت شهيد شد پشتيبان نيروهاي رزمي باشيد كه امروز در خط مقدم جبهه براي ياري اسلام شبانهروز در تلاشند، قشر جوان اين مملكت بايد سعي كنند آگاهي خود را نسبت به مسائل اسلام هرچه بيشتر نموده و ديگران را نيز به آن آگاه سازند.
در اين زمينه دولت جمهوري اسلامي هم بايد سرمايهگذاري نمايد مخصوصاً دانشگاهها و مدارس فرهنگ اين جامعه اسلامي را هرچه بيشتر به بالا برد چرا كه ملتي كه آگاه باشد و فرهنگ اسلامي او از هر جهت پر بار و غني باشد آن ملت و آن كشور زير بار ذلت و استعمار و استثمار نميرود.
اي مادران عزيز و اي زينبيان زمان سلام عليكم ؛
سفارشي به شما دارم مبادا از رفتن فرزندانتان و همسرانتان به جبهه و ياري اسلام و امام جلوگيري كنيد كه فرداي قيامت در محضر خدا و رسول الله چگونه جواب زينب را خواهيد داد كه تحمل مصيبتها و سختيها 72 شهيد را نمود و شما نيز همچون زنان صدر اسلام به حدي كه اسلام عزيز اجاره ميدهد تلاش كنيد و هم پاي فرزندان و همسرانتان اسلام و قرآن را ياري كنيد.
و اما برادران عزيز سپاهي و بسيجي سعي كنيد عملتان تنها و تنها براي رضاي خدا باشد و فقط خدا را در نظر بگيريد و هر روز كه ميگذرد سعي كنيد قدمي مؤثر در راه اسلام عزيز بيشتر برداريد و راه شهداي عزيز را كه با شماها بودند ادامه دهيد و ياد آنها را زنده نگه داريد و جبههها را خالي نگذاريد، بايد مشكلات را تحمل كرد چرا كه براي رسيدن به يك هدف مقدس مشكلات و سختي دارد به خانواده شهدا سركشي نمائيد به هر شكلي دعاها را فراموش نكنيد آنچه كه ما داريم از همين دعاها داريم بايد با برپائي مجالسهاي متعدد نگذاريد نام شهدا فراموش شود، در سبيج و سپاه حضور فعال داشته باشيد و قداست بسيج را حفظ كنيد و اگر احياناً خداي ناكرده افرادي هستند كه ميخواهند بسيج و يا سپاه و يا ديگر نهادهاي انقلاب را لكهدار سازند از خود دور سازيد و به هيچ وجه فرصت جاي پا پيدا كردن در اين نهادهاي مقدس را ندهيد و بدانيد كه افراد فرصت طلب و سودجو در كمين هستند و ما نيز راه طولاني در پيش داريم، اميدواريم كه انشاءالله آنهائي هم كه متوجه نيستند و يا ناخودآگاه به اسلام عزيز و به خون شهداء لطمهاي ميزنند آنها هم متوجه شده و خداوند انشاءالله همه ما را به راه صراط مستقيم هدايت كند و لحظهاي ما را به حال خود وا نگذارد. خدا ميداند كه اين لحظهها كه چندين ساعت به عمليات باقي نمانده بهترين لحظات زندگي من در عمرم ميباشد، خدا ميداند كه چقدر خوشحالم، راستي چه لحظههاي شيريني است. انگيزه من از آمدن به جبهه سه چيز است: 1- عشق به الله 2- عشق به اسلام و امام عزيز 3- عشق به شهادت في سبيل الله.
و من با امام عزيز پيمان بستم كه به او وفادار بمانم زيرا كه او به اسلام وفادار است و اگر مرا هزاران بار بكشند و دوباره زندهام كنند دست از او «امام خميني» بر نخواهم داشت و شهادت را براي خود سعادت ميدانم و با آغوش باز به استقبال او ميروم. خداوندا همانطور كه پيشواي مسلمين در جنگها عبادات خود را تكرار ميكرد ما هم آن را ميگوئيم ؛
«و احيي يا رب سعيدا و توفني شهيدا»
«پروردگارا زندگاني مرا سعيد و مردنم را شهيد بدار»
مادر و برادران و خواهران عزيزم سلام عليكم
مادر جان ميدانم كه چقدر زجر كشيدهاي تا مرا به اين سن و سال رسانيدهاي نميتوانم تك تك آن را روي كاغذ بياورم اميدوارم كه مرا ببخشيد مادر جان درست است كه يك دلبند ديگرت در چنگ صداميان اسير است اما تو اين را بدان كه همه ما از آن خدائيم و بسوي او خواهيم رفت و همه ما امانتي بيشتر نيستيم، روزي خداوند اين امانت را به شما داد و هر روزي كه بخواهد از شما خواهد گرفت. اميدوارم كه خداوند به شما صبر و اجر جزيل عنايت بفرمايد و هيچ ناراحتي و نگراني به خود راه مده و مثل كوه استوار باش، سلام مرا به برادرم ابراهيم علي كه به اميدي خدا با دست پر توان رزمندگان اسلام و با كمك خداوند متعال از چنگ صدام رها خواهند شد، برسانيد و به او بگوئيد راه شهدا را ادامه دهد.
برادران و خواهران عزيز سلام عليكم
اميدوارم كه برادران و خواهران عزيز مرا ببخشيد و مرا حلال كنيد و عزيزان من اگر فيض شهادت نصيبم گشت آنانكه پيرو خط اين رهبر عزيز نيستند و به ولايت فقيه او اعتقاد ندارند در تشيع جنازهام شركت نكرده و بر سر قبرم حاضر نشوند و به آنها اعلام كنيد تا به كي ميخواهند در خواب غفلت باشند توجه كنند و به سوي خدا باز گردند زيرا خداوند بسيار بخشنده و مهربان است.
عزيزان من چهل روز برايم روزه بگيريد و از كليه فاميلها و دوستان و آشنايان و همسايگان حلاليت بطلبيد و اميدوارم كه در شهادت من ناراحت نباشيد و زياد گريه نكنيد چون آنوقت گريه داشت كه در رختخواب مرده باشم و به ياري اسلام و امام نرفته باشم، مبادا در پيش دشمنان اسلام ناراحتي و بي تابي به خود راه دهيد زيرا آنها از اين عمل خوشحال ميشوند شما راضي باشيد به رضاي خدا و اگر چنين باشد تيري بر قلب دشمنان اسلام زدهايد، عزيزان من در مجالس اسلامي و در بسيج شركت نمائيد و در صحنه حضور فعال داشته باشيد و اين سختيها را كه خيلي زودگذر است تحمل كنيد و ما بايد خودمان را براي هرگونه سختي آماده سازيم چون ما در اين مدت عمري كه كرديم براي اسلام كاري نكردهايم مگر اينكه با ريختن خون ناقابلمان را در راه اسلام دين خود را به اسلام اداء كرده باشيم تا پاي جان ايستادهايم و با خداي خود پيمان ميبنديم كه به عهد خود وفادار بمانيم و راه شهيدان را تا آخرين نفس ادامه دهيد در برپائي مراسم سعي كنيد كه زياده روي نشود و برگزاري مراسم اينجانب هيچ فرقي با ديگر مراسمهاي برادران عزيز و بزرگوار بسيجي و سپاهي نباشد سعي شود يكي از مراسم هاي مرا در صورت امكان «اربعين» را در مسجد صاحب الزمان منعقد گردد و در مورد برپائي مراسم برادران بسيج نيز انشاءالله هماهنگي لازم را انجام خواهند دارد و در خاتمه از كليه كساني كه مرا ميشناسند و با آنها كم و بيش آشنائي داشتم و برخورد داشتم اميدوارم كه مرا حلال كنند و مرا ببخشند مخصوصاً چند تن از برادران عزيز و بزرگوار بسيجي و ديگر دوستانم كه بيشتر در رابطه با خدمتگذاري به اسلام و انقلاب رابطه داشتم و در رابطه با بدهكاريهايم كه دقيقاً در ذهنم نيست كه چقدر است، حدوداً شايد يكصد و هفتاد يا هشتاد هزار تومان باشد كه همه آنها را در يك ليست نوشته و در منزل ميباشد كه بايد آنها پرداخت شود مبلغ 2 هزار تومان نيز به حساب سپاه واريز كنيد و يا به مسئول سپاه هر منطقه داديد بدهيد كه هر كجا كه صدام دير خرج كند.
و اما همسر گرامي سلام عليكم
اميدوارم كه از با خبر شدن شهادت من ناراحت نباشيد گرچه سخت است و بسيار مشكل و ميدانم كه چقدر سخت است اما تمام مشكلات و سختيها را براي رضاي خدا تحمل كن و خواست خدا هرچه كه باشد همان است «و ما يشاعون الا ما يشاءالله» هيچ مشيتي جز مشيت الهي نيست خداوند انشاءالله به شما اجر و صبر عنايت بفرمايد و همچنين سلام مرا به زينب كوچولو برسان و از او مواظبت كن و او را با تربيتي درست و صحيح و سالم بزرگ نما و اما فرزند ديگري كه خداوند عطا نموده چنانچه پسر بود نام او را «سجاد» و چنانچه دختر بود نام او را «مرضيه» بگذاريد البته گويا اسم دختر برادر قربانعلي، مرضيه است درست يادم نيست چنانچه نام او مرضيه شد شما راضيه بگذاريد. البته مطالب ديگري نيز هست كه جداگانه ارسال ميشود و سلام مرا به پدر و مادر و برادرانت برسان و در مورد كتابخانهاي كه در منزل دارم چنانچه نياز نداشتي كليه آنها را به كتابخانه بسيج محل هديه نمائيد و چند سفارش ديگر؛ محل دفنم در قطعه شهدا مردآباد «بي بي سكينه» باشد و نماز بنده را در مردآباد توسط حجه الاسلام و المسلمين حاج آقا سعادتي امام جمعه محترم مرداباد خوانده شود. در خاتمه از كليه كسانيكه ما را ميشناسند مجدداً ميخواهم كه انشاءالله مرا حلال كرده و ببخشند، مخصوصاً برادران عزيز بسيجي حوزه 9 مردآباد كه مدتي در خدمتشان و در خدمت اسلام بوديم به شما سفارش دارم كه جبههها را خالي نگذاريد و جنگ را فراموش نكنيد و راه شهداء را ادامه دهيد و ياد آنها را زنده نگهداريد.
در خاتمه از مادر مهربان و برادران و خواهران و كليه فاميلها و دوستان و آشنايان خداحافظي ميكنم. خدانگهدار شما، دعا به جان حضرت امام را فراموش نكنيد و همچنين براي پيروزي نهائي رزمندگان عزيز كه در جبههها ميجنگند را فراموش نكنيد.
شهيدان زنده اند الله اكبر به خون آغشتهاند الله اكبر
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار
وصيت نامه بنده حقير و ناتوان علي گروسي جبهه جنوب تاريخ 16 بهمن 1364
تصاویر
سلام …برادر بزرگوار من شرمندم شما هستم تو بهترین وعزیزترین دوستم هستی ایکاش از دردم با خبر بودی بخدا 35ساله یک روز نشده فراموشت کنم شاید به جای بیاری این بنده حقیر را ای دوست دوران سنگرهای پراز صداقت پاکی خوش ان روزهای که دورهم بودیم وهمه گردان یه شبه پروازکردن بجز چند نفر
ایامنظورتان همان گردان حضرت علی اکبر .لشگر8نجف اشرف نیست اگر همان گردان هست محبت کنید بگید همان هست چون من نیروی همان گردان هستم
سلام برادر عزیز
این گردان علی اکبر، متعلق به لشکر 10 سیدالشهدا بوده است.
روحش شادویادش گرامی.پادگان کوثر وقتی وارد چادر ف گردان شدیم قاب عکس ش علی گروسی شدپارتی من وکمال برای انتقالی به گردان علی اکبر ع