رسیدن به قلهی کمال در 19 سالگی! وصیتنامه شهید حمیدرضا لریجانی
به راستی وصیتنامه های شهیدان، گنجینه های نابی است به سوی طریق حق و معرفت الهی
دم مسیحایی امام، چنان در عمق روح و جان جوانان و نوجوانان نفوذ کرده بود که از جوانان کم سن و سال، عارفان حقیقی ساخته بود.
وصیتنامه شهید حمید لریجانی که در زمان شهادت، تنها 19 سال سن داشت نیز یکی از همین مصادیق است. باشد که بند بند این وصایای نورانی را بخوانیم و دریابیم و عمل کنیم…
بسم الله الرحمن الرحیم
«هل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم تومنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله به اموالکم و انفسکم؛
آیا راهنمایی کنم شما را به تجارتی که نجات دهد شما را از عذاب دردناک؟ ایمان به خدا و رسولش بیاورید و جهاد کنید در راه خدا با مال و جانتان.»
با سلام به بارگاه آقا امام زمان که جان همه در انتظار اوست
و با سلام بر تمامی شهیدان از اولین شهید تا آخرین شهید که هم اکنون خونش بر زمین جاری میشود
و با سلام به پدر و مادر و خانوادهام.
نمیدانم از کجا شروع کنم. مینویسم برای اینکه نوشتن از ننوشتن آن بهتراست. هر چند میدانم که این جز برگه ای در میان ارزش ندارد و فقط چند بار یکنفر آنرا برایتان میخواند و شاید بعضی از بسیجیها بعد از مدتی چند کلمه ای از آنرا بر در و دیوار بنویسند تا شاید شما هم بیدار شوید.
از من نپرسید چرا این چیزها را مینویسم؟ زیرا تا این مدت عمری که کرده بودم، دیدم و دیدید که به وصیتنامه کسی عمل نمیشود بلکه فقط برای پول و مال دنیائی به آن عمل میکنند. هر چند که این وصیتنامه است نه خطابه ای به مردم. باید گفتار ضروری را نوشت. بگذریم…
من؛ این بنده حقیر معصیتکار، در طول عمر پر معصیتی که داشتم، شاهد شهادتها و مرگهائی بودم که همه با هم متفاوت بودند و نمیدانم که مرگ خودم به چه صورت است
اما من مرگ با افتخار را بر مرگ با ذلت ترجیح میدهم و این دفعه نمیدانم که چه نیروئی برای رفتن من را میخواند… اینبار که به جبهه میروم نه از روی احساسات است، بلکه با چشم باز و بار تکلیفی است که برای خود میبینم و به جبهه آمدم تا انتقام خون دوستانم را از دشمن بگیرم.
من نمیتوانم در این دنیا بمانم و ببینم خون دوستانم را پایمال میکنند و نمیتوانم تن به ذلت دهم و ببینم که دشمن در خانه ما بیاید و انتظار بکشم تا دیگری آنرا به عقب براند یا کشور و میهن ما را از ما بگیرد و از آنجا که حب الوطن من الایمان است، دیگر نشستن جایز نیست.
به هر کس که میتواند واجب است بیاید تا دشمن را سرنگون کند، با این وصف، آیا شایسته است که من در پشت جبهه بمانم؟!…
بر شما امت واجب است تا مادامیکه جنگ است تمام قوایتان را برای جنگیدن و از بین بردن فتنه در این آب و خاک بکار بگیرید.
شما امت باید به رزمندگانی که در جبهه هستند کمک کنید و از آنها حمایت کنید. نه به این صورت باشد که همه شما روحیه این رزمندگان را ضعیف کنید و با کار شکنی آنها را از جنگیدن وا دارید، هرچند که آنها برای خدا به جنگ میروند نه برای نام، با این حال بدانید که امام فرموده: «تضعیف قوای مسلح به هرگونه که باشد حرام است.»
آری! ما رفتیم دیگران، هم میروند، ولی کسانیکه برای این کشور خون نمیدهند و از چیزی نمیگذرند
بدانید که در نزد خدا و شهدا کارهایتان دیده میشود و مسئول هستید خدا و شهدا از شما نمیگذرند به هرنامی که باشید .
ای امت! نماز و روزه را برپا دارید. در اجرای قوانین اسلام کوشا باشید. دین خدا را نگهدارید و نگذارید با چند کلمات شیطانی که از دهان هرکسی بیرون میآید شما از دین خدا دور شوید و پشت به اسلام کنید.
و ای کسانیکه به هر نحو میخواهید این مردم را از اسلام دور کنید، چه با عمل و چه با حرف
هر کس که میخواهی باش! بدان که رسوا خواهی شد و همانطور که شاهد بودیم و بودید این همه عوامل که بر ضد انقلاب رفتار میکردند رسوا شدند .
ای امت! از رهبرتان پیروی کنید و هیچ وقت تندتر از رهبر نروید . باید کسی را که شما به رهبری انتخاب کردید با تمام جدیت از او پیروی کنید و همیشه خدا را در نظر داشته باشید. خون شهدا و جنگ برایتان شعار نباشد، بلکه به آنها عمل کنید .
هرکس پولی از من میخواهد بیاد بگیرد. از همه حلالیت میطلبم و هرکس پولی باید بدهد حلالش باشد. به هرکس بدی کردم حلالم کند و اگر کسی به من بدی کرد ما حلال میکنیم .
والسلام