خدایا قبول کن و طاقتم بده
شرح جانبازی حاج مجید رضاییان
به روایت کاظم بصیر
جلوی سنگرمان ایستاده بودیم. هر لحظه بر شدت گرمای هوا افزوده می شد. حاج مجيد آقا در حال برسي و رفع عيب سلاح موشكانداز اسپيجي 9 غنيمتي بود که ناگهان محل تجمع نيروهاي كادر گردان مورد اصابت آتش خشم دشمن قرار گرفت. موشكهاي كاتيوشاي عراقي زوزهكشان در اطراف آنان فرود آمده و انفجارهاي مهيب صورت گرفت.
***
با ترس و نگراني در حال تماشاي آن صحنه بوديم. برادران، که بر زمين خيز رفته بودند، يكي يكي بلند میشدند، اما در اين ميان «برادر مجيد رضاییان» دست بر صورت همچنان دو زانو روي زمين نشسته بود…
برادري به كمك ايشان رفت ولی با ممانعت آقا مجيد مواجهه شد. از حالتی که داشت فهمیده بودیم که از ناحيه چشم به سختي مجروح شده است.
دور و اطرافش پر شده بود از نیروهای کادر و رزمندگان گردان. همه نگران بودند. یکی از برادران، سعی میکرد بقیه را پراکنده و دور او را خالی کند.
***
حاج مجید قبلاً در عملیات کربلای 8 از ناحیه یک چشم جانباز شده بود. حالا صدای زمزمهاش را میشنیدیم که میگفت: «چشم سالمم هم الهی شد. خدایا قبول کن و طاقتم بده!…»
اینها شهدای زنده اند کاش قدرشان را بدانیم
جسم تو کامل است ناقص نیست
می دهد عطر یک بغل گل یاس
چشمت اما حکایتی دارد
رَحِمَ الله عَمّیَ العبّاس (ع)