برادران ابدی
از زیباترین رسم های جبهه های نور، “پیمان برادری” بود که رزمندگان با یکدیگر می بستند و به این ترتیب، قرارشان با یکدیگر را ابدی می کردند.
چه بسیار خمپاره ها که دست از دست برادر جدا کرد
اما این پیوندی بود که با قلب ها سر و کار داشت، نه دست ها.
نشانه اش هم این که حالا بعد از اینهمه سال، هنوز حتی ذره ای از این حس، کم نشده. همین حس مقدسی که “حبیب الله ملکوتی فر” را از آن سوی دنیا بر آن می دارد که با مادرِ برادرش “شهید جلال شاکری” تماس بگیرد و سخن بگوید. همین حس زیبایی که گوشی تلفن را به دست “محمود روشن” می دهد تا بگردد و بیابد شماره ای از مادر همرزم شهیدش “مسلم اسدی” و با این تماس، ارتباطش با مسلم را محکم تر کند. همین حس زیبایی که “سعید مؤمنی” را می کند پل ارتباطی؛ و بانی این رسم مقدس…
چه زیباست این برادری ها
چه زیباست این عاشقانه ها
این مهربانی ها
حالا که دنیا تحت تأثیر ویروسی قرار گرفته که ارتباطات را کم رنگ کرده، مردانی از فارس، نشان می دهند که تحت تأثیر عشقند، نه ویروس. حالا که دیدارها میسر نیست، آنها مسیر دیگری را یافته اند و در آستانه سال 1400، از طریق خطوط تلفن، پل می زنند به بهشت، به خودِ خودِ مسلم و جلال.
ای کاش این رسم زیبا، فراگیر شود و دیگر رزمندگان هم با این کار ساده، به خانواده همرزمان شهیدشان، ادای دِین کنند و بگویند: ما برادرانِ پسرانتان هستیم… آری، ما پسرانتان هستیم…