شهید علی عبدالله پور
شناسه
نام: علی
نام خانوادگی: عبدالله پور
نام پدر: یعقوب
تاریخ تولد: 1347
محل تولد: آذربایجان شرقی – هشترود – روستای علی آباد
شغل: طلبه
تاریخ شهادت: اسفند 1362
محل شهادت: جزیره مجنون
عملیات: پدافندی خیبر
یگان: لشکر 10 سیدالشهدا – گردان علی اکبر
زندگینامه
شهید علي عبدالله پور؛ سال 1347 در روستاي «عليآباد» هشترود در خانوادهاي كشاورز و زحمت كش به دنيا آمد.
وی دوران ابتدايي و راهنمايي را در مدرسۀ روستا سپري كرد. سپس براي فراگيري علوم ديني، در مدرسه علميه «شيخ عبدالحسين» تهران مشغول به تحصيل شد و دو سال در حوزه درس خواند.
با آغاز جنگ، علی هم راهی جبهه شد تا اسفندماه 1362 در جزیره مجنون، ابدی شد و به فیض شهادت رسید.
وصیتنامه
«خط سرخ شهادت خط آل محمد و علي است» «امام خميني» «ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه»(توبه/111)
بدرستي كه خداوند معامله مي كند از مومنين با مال و جان و بدرستي كه براي آنهاست بهشت ابدي. با درود به امام زمان عج و نايب بر حق و نستوه آن حضرت، امام خميني و با درود به شهداي گلگون كفن انقلاب خونبار اسلامي، با مقدمه مختصري وصيت نامه ام را مي نويسم: بار خدايا! تو خود بر دلها آگاهي كه ما فقط براي اقامه قسط و عدال و داد قيام نموديم كه قرآن كريم ميفرمايد و«قل انما اعظكم بواحده ان تقوموا لله» بار الها! پروردگارا! تو را قسمت مي دهم به اعظم اسمائت و اخص صفاتت و به اكمل جمالت و اجلّ جلالت، خميني عزيز را كه بنيانگذار اين قيام و قسط است، براي امت مظلوم و ستمديده جهان اسلام، از ايران گرفته تا خطه لبنان و اريتره تا انقلاب دولت يار يعني مهدي آل اطهار نگهدار. بار خدايا! دوباره از درگاهت عاجزانه مي خواهم امام امت را كه با اراده آهنين خود و نفس آتشينش اساس ظلم را از ميهن اسلامي ايران بيرون رانده و به انسانيت ارزش دوباره بخشيده، تا انقلات مهدي براي امت اسلام نگهدار.
و اما پدر و مادر مهربانم و خواهر و برادرانم!
خيلي دلم ميخواهد كه شما را ببينم، ولي اگر نديدم ناراحت نباشيد. من خيلي اذيت و آزارتان دادهام، خصوصا به تو اي مادر مهربانم، اميدوارم كه مرا حلال كني. مادر عزيز! آرزو داشتم كه شما را به گلزار شهيدان، به بهشت زهرا ببرم، اگر موفق نشوم حتما با پدرم و يا با برادرم برويد و آن گلزار شهيدان، كه خود يك كشور است، چرا كه رئيس جمهوري چون رجائي و نخستـ وزيري چون باهنر، رئيس ديوان عالي كشوري چون بهشتي و وزيراني چون كلانتريها و نمايندگان مجلسي چون محمد منتظري و ديالمه و آيتها و بالاخره هزاران شهيد رزمنده اي كه در اين كشور بزرگ آرميدند، به خود دارد را ببينيد.
مادر مهربانم! تو را خيلي زياد دوست دارم و مي دانم كه شما هم خيلي مرا دوست داريد مادر عزيز! اكنون مي خواهم به جبهه بروم چون امام دستور فرموده. و اي كساني كه ايمان آورديد آگاه باشيد و غافل نشويد كه امروز، روز امتحان است و ما در حال امتحان دادن، آيا اين انقلاب را نمي بينيد؟ اين شهيدان را نمي بينيد كه در جبههها بدينسان به لقاء الله ميپيوندند و در پشت جبهه در آتشي كه منافقان ترتيب دادهاند ميسوزند و گاهي همچون رجائي عزيز چنان ميسوزند كه جسمشان شناخته نمي شود؟ آيا اين نماز جمعه ها را نمي بينيد كه امت اسلامي چنين در صحنه انقلاب حاضرند؟ و آيا تفكر نمي كنيد وضعيت كشور ما قبل از انقلاب چگونه بود؟ از هروئين گرفته تا مشروبات الكلي مثل آب آزاد بود و فساد چگونه آگاهانه توسط حكومت وقت رواج داده ميشد. و هزاران نمونه ديگر كه شماها بهتر ميدانيد. آري، بايد بيدار شد كه زمان غفلت نيست كه بايد بيدارتر شد و با جان و مال خويش به ياري انقلاب و رهبرش امام امت كه هدفي جز پيروزي اسلام ندارد، شتافت كه به بركت رهبريهاي پيامبر گونه امام امت و پيروي امت از امام و با ايثارگري امت اسلامي، مملكت ما اسلامي شده و مي رود كه به ياري خدا انقلاب اسلامي را به جهان صادر و زمينه را به انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) آماده سازد.
بترسيد از روز قيامت كه حساب روز قيامت خيلي سخت و وحشتناك است و بترسيد از آتشي كه هيزمش آدمهاي بدكار است. فكر كنيد و ببينيد كه اسلام مثل خورشيد مي تابد و بايد ابرهايي را كه شياطين ساختهاند برداشت كه نورش به همه جا بتابد، كه مسلما خون بيشتري لازم است. خداوند در آيه 33سوره انعام مي فرمايد: «دنيا جز بازيچه كودكان و همسران بي خردان هيچ نيست و همانا سراي ديگر براي اهل تقوا نيكوتر است. آيا انديشه نميكنيد؟ آنانيكه اين انقلاب را با اين روشني درك نمي كنند و غافلند. آيه 7 سوره بقره در باره آنها مي فرمايد: «خدا بر دلها و گوشهاي ايشان مهر نهاده و بر ديده هايشان پرده افكنده كه فهم حقايق و معارف اسلامي و الهي را نميكنند و براي ايشان عذابي سخت و دردناك است». در همان سوره مي فرمايد: «آنان كر و كور و لالند، و بر نخواهند گشت». آيا آن كسانيكه اين گونه اند چگونه مي توانند اين انقلاب را درك كنند؟ بلي يك قدري فكر كنيد كه يك موقع ناگهان مي بينيد حضرت عزرائيل آمده و مي خواهد جانتان را بگيرد، آن وقت يك ثانيه هم مهلت داده نخواهد شد و بعد از مردن هم برگشتن ممكن نيست و در آن روز كافران از خدا خواهند خواست كه ما را بدنيا برگردان تا عمل شايسته انجام دهيم كه جواب داده مي شود، اين ها دروغ مي گويند و بكشيد ايشان را به جهنم، پس نبايد غافل شد و بايد خود را آماده كرد تا در روز قيامت رو سفيد حاضر شد ، پس تا دير نشده كساني كه هنوز به مسايل بيتوجه و يا كمتوجهاند و هنوز وابستگيهاي دنيوي مانع مي شود كه كاملا در خدمت انقلاب و اسلام در آيند، بيدار شوند و امام و انقلاب را بشناسند و به دستورهاي امام عمل كنند كه راه فلاح و رستگاري در اين است.
آري، بشتابيد به سوي جبهه ها و به فكر جنگ باشيد كه مسئله اصلي ماست و حتي كساني كه نمي توانند،با مال و اگر باز هم نشد با دعا به فكر رزمندگان باشند.
مادر و پدر و اي كساني كه مرا دوست مي داريد! بدانيد كه اين جنگ بد نيست، چون اگر در راه خدا جنگيدن خوب نبود، پيامبران و امامان ما جنگ نمي كردند. آيا به ياد نداريد كه حضرت رسول اكرم (ص)در طول پيامبري چندين جنگ كردند كه اكثرا خود نيز در ميدان نبرد حاضر بود و يا امام اول شيعيان و همچنين سيد الشهدا، كه در صحنه كربلا چگونه حاضر شده و شهيد شد؟ و آيا اين جمله ي امام حسين را در نظ نداريد كه فرمود: «انما الحيوه عقيده و الجهاد» زندگي همان عقيده و جهاد است ؟ آري، بايد جهاد و جنگ را جزو زندگي خود قرار دهيم تا دشمنان نتوانند بر ما مسلط شوند. بهر حال اين جنگ، جنگ تمامي حق عليه تمامي باطل است و همه بايد در اين جنگ شركت كنيم. اگر به قرآن اعتقاد داشته باشيد و اگر مسلمان باشيم كه بايد آيه شريفه قرآن كه دستور صريح است براي مسلمانان و آن آيه اي كه در سينه هر پاسداري، اين پيشتازان شهادت به صورت آرم نصب شده يعني: «واعدو لهم ما استطعتم من قوه… » را نصب العين خود قرار داده و خود را با تمامي امكانات بسيج كنيم و آماده نبرد شويم.
و اما سخني با مخالفين انقلاب اسلامي:
اگر مسلمانيد و نا آگاهيد بايد بگويم كه عينك تعصب از ديدگان خود برداريد و حقيقت را درك كنيد. مگر به قرآن معتقد نيستيد كه اگر هستيد چرا نافرماني مي كنيد؟مگر قرآن دستور جهاد با كافران و مشركان و منافقان را به مسلمين نمي دهد؟ كه مي فرمايد: «در راه خدا با آناني كه به جنگ و دشمني شما بر خيزند جهاد كنيد ولي ستمكار نباشيد كه خداستمكاران را دوست نميدارد. و يا در سورة توبه آيه 41 ميفرمايد: «براي جنگ با كافران سبك بار و مجهز بيرون شويد و در راه خدا با مال، و جان جهاد كنيد اين كار شما را خيلي سود خواهدداشت» و در سوره عنكبوت مي فرمايد: «آنان كه با مال و جان جهاد كنيد اين كار شما را خيلي سود خواهد داشت» و «آنان كه با مال و جانشان جهاد و كوشش كردند حقا آنها را به راه خويش هدايت ميكنيم» و در سوره بقره آيه 216 مي فرمايد: «حكم جهاد براي شما مقرر شد اگر چه براي شما ناگوار و ناخوشايند است ، لكن چه بسيار چيزهائي كه شما ناپسند بشماريد ولي در حقيقت خير و صلاح شماست، و چه بسيار شود شما دوست داريد چيزي را كه براي شما فساد و زيان است، شما نمي دانيد ولي خدا آگاه است» و چه بسيار آيه هايي از اين نوع كه همگي در باب دستور جهاد و عظمت و درجه مجاهد آمده است. و يا حضرت علي(ع) در خطبه 27 نهج البلاغه مي فرمايند: «جهاد دري از درهاي بهشت است كه خداوند آن را بروي بندگان خاصش و دوستان خود ميگشايد، ولباس تقوا و پرهيزكاري است، پس هر كس از آن دوري كند و آن را ترك كند خداوند جامه ي ذلت و خواري و بلا به او مي پوشاند و خداوند محبت خود را از دل او برداشته و خوار و ذليل مي شود» پس بياييد خود مان را آماده كنيم و خود را بسازيم و متقي باشيم تا خداي ناكرده ذليل نباشيم.
اميدوارم در اين دم كه وصيتنامهام را مي نويسم و اگر توفيق شهادت يافته باشم بيشتر از چند صباحي زنده نيستم اين مطالبي را كه اشاره كردم مورد قبول مخاطبين قرار گيرد.كه بنا به احساس وظيفه اي از باب امر به معروف و نهي از منكر داشتم، ادا كرده باشم. و به طور كلي سخني كه با تمام اقشار جامعه مي توانم داشته باشم اين است كه همانند هزاران شهيد به خون خفته از بازماندگان مي خواهند امام را تنها نگذاريد. چرا كه سابقه تلخ اين كه ائمه و بعد از آنها رهروانشان تنها ماندند در طول تاريخ در صفحات تاريخ نگاشته شده است، كه ديگر خداي ناكرده نبايد تكرار شود.
و مطلبي هست كه مؤمن از يك سوراخ دوبار گزيده نمي شود. پس مهمترين سفارشم اين است امام را هر چه بيشتر ياري دهيد كه با اين كار خدا را ياري مي كنيد و خدا هم شما را ياري خواهد كرد. سفارش ديگر اين كه هر قشر در مسئوليت خود براي پيشرفت انقلاب اسلامي تلاش بيشتري كنند كه مظلومان جهان منتظر رزمندگان اسلامند و رزمندگان را از هر جهت تقويت كنيد. و اكنون نيز براي اين كه بنده حقير نيز بتوانم به اين تكليف عمل كرده باشم، از سنگر حوزه به جبهه مي روم اما نه از روي هوا و هوس يا احساسات بلكه آگاهانه ، چرا كه طبق دستور صريح قرآن اگر شهيد شدم سعادتم را در اين مي يابم ، و اگر توفيق شهادت يافتم دوست دارانم به من گريه نكنند بلكه به حسين(ع) گريه كنند. و اين حقيقت را بدانيد كه قرآن مي فرمايد: «اگر كسي در راه خدا شهيد شود و ديگران بگويند اگر جنگ نبود او نميمرد ، ايشان بدانند سخت در اشتباهند چون مردن انسان در دست خداست»
و پدر و مادرم! اگر بنده توفيق شهادت يافتم به من ناراحت نباشيد چون سعادت بزرگي است كه اگر انسان در راه خدا شهيد بشود و اين سعادت شامل همه كس نمي شود، و در حديث قدسي هست كه خداوند ميفرمايد: «اگر كسي مرا خواست مي يابد و اگر يافت، دوست مي دارد و كسي كه خدا را دوست داشت خداوند نيز او را دوست ميدارد و كسي كه خدا را دوست بدارد عاشق او ميشود و كسي كه عاشق خدا شد، خدا نيز عاشق او ميشود و كسي كه خدا عاشق او شد، او را ميكشد و كسي را كه خدا كشت، ديه خونش واجب است و كسي كه ديه اش بر خدا واجب شد خداوند مي فرمايد ديه او من هستم» پس ملاحظه مي شود كه شهادت سعادت است و البته شهادت نيز درجه و مراتب دارد. ديگر عرضي ندارم و اميدوارم در راه خدمت به اسلام و مسلمين همه موفق باشيد
و دوباره در آخر از همه حلاليت خواسته خصوصا به پدر و مادرم عرض مي كنم كه مرا حلال كنيد و اگر شهيد شدم در بين كتابهايم كتابي به نام «راه نجات» دارم كه توي آن عكس گذاشته ام كه اگر عكس احتياج شد آن را برداريد. (والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته)