رجزخوانِ کربلای شرهانی
خاطره برادر رضا تقی زاده
درباره شهید غلامرضا خیری پور
غلامرضا خیری پور؛ که ظاهرأ از پرسنل راه آهن تهران بود، مردی لاغر اندام بود با چهرهای مصمم و صدایی رسا و محکم.
به یاد دارم که پیش از عملیات شرهانی در فکه، او در قرارگاه، به زیبایی رجزخوانی میکرد. دستش را روی قبضۀ آرپیجی گذاشته بود و شعری حماسی میخواند.
او خطاب به آرپیجی میگفت:
تو امشب باید با من خیلی همراهی کنی
من و تو امشب برای دشمن، بزم جانانهای به پا میکنیم
تا بیایند و در این بزم برقصند
رقص مرگ….
***
سپیدی صبح که داشتیم برمیگشتیم عقب، پیکر خونین غلامرضا را دیدم در حالی که دو نفر دستش را گرفته بودند و زیر آتیش دشمن، او را میکشیدند عقب…
بعدها شنیدم که چون دوستانش هم موقع انتقال او زخمی شدند، نتوانستند جسم او را به عقب منتقل کنند و پیکر مطهر شهید غلامرضا خیریپور، پس از سالها به خانواده اش تحویل داده شد….
برای شادی ارواح طيبه شهدا صلوات 🌹🌹❤️❤️