شهیدِ زنده…
درباره جانباز مجید رضاییان
به قلم دکتر جواد چپردار
“حاج مجید” از تبار فرشتگان آسمانیست که جرعه ای از اشک نگاه ناسویش، به کورسوی همۀ عالم هستی و کائنات می ارزد.
کیست که نداند مصلحت و فلسفهی ماندن مجید، با آنهمه تعدد جراحات و شدت صدمات دوران دفاع مقدس را، نه در زمین، که در آسمان جستجو باید کرد؟…
توفیق راستای نگاه ما به موازات نگاه مجید، یادآور خاطرات شهیدان می شود، که بلا تردید او شهید زنده و به امانت مانده از کاروان یاران سفر کرده است.
هر از گاهی که سیمای شهیدان را در گرد و غبار دنیا، به نسیان می سپاریم، دیدن سیمای نورانی مجید، غبار از دل های عاشق می زداید و چراغ راه می شود برای رفتن، دیدن و رسیدن به پایان و فرجامی که یاران گردان حضرت علی اکبر(ع) پیموده اند و ما هنوز به آخر خط نرسیده ایم. مجید؛ بشارت آن خط آخر است.
همه ی وجودمان، فدای آن چشمان شهلایی که چون به آسمان خیره شود، ستاره ها شرم حضورشان نمایان می گردد.
حاج مجید رضائیان؛ شهاب فروزانیست که نه از آسمان به زمین، که از آغوش گرم شهیدان به انحنای عشق، ایثار و دلداگی رسیده است. و دیدن او؛ ثواب دیدار شهیدان را به ارمغان می آورد.
خدا کند خاک پای این بسیجی دریادل، طوطیای چشمانمان شود و بهانه شفاعتمان…
نسل ما که بعد جنگ بدنیا امدیم این چیزها را ندیدیم ولی در کتابها خواندیم
درکتاب اعزامی از شهرری ، آقای روشن نوشته اند ایشان با چشمان مجروح وقتی امکان بینایی نداشتند به جبهه برگشته بودند و وقتی به ایشان گفته میشد اخر شما چرا امدید؟ پاسخ می دانند لباسهایتان را که می توانم بشورم!
عجب اخلاصی…
خدا حفظشان کند