شهید فرامرز (داوود) سخایی پور
شناسه
نام: فرامرز
نام مستعار: داوود
نام خانوادگی: سخایی پور
نام پدر: خالق
تاریخ تولد: 1345
محل تولد: تهران
تاریخ شهادت: 16 تیر 1366
محل شهادت: ماووت – دوقلو
عملیات: تکمیلی نصر 4
یگان: لشکر 10 سیدالشهدا – گردان علی اکبر
مزار: شهر قدس
زندگینامه
شهید گرانقدر فرامرز سخایی پور در بهار سال 1345 در خانواده ای متدین در تهران دیده به جهان گشود. پس از طی دوران کودکی راهی سنگر علم و دانش گردید. مقاطع تحصیلی را یکی پس از دیگری با موفقیت به پایان رساند. با جدیت تمام سد کنکور را پشت سرنهاد و در رشته مهندسی قالبسازی قبول شد. او که در مکتب خونبار سالار شهیدانی (ع) پرورش یافته بود نمی توانست بی تفاوت از حضور ناجوانمردانه دون صفتان بعثی در کشورش چشم بپوشد. از این رو آگاهانه در اول تیرماه 1366 قدم به عرصه جهاد نها.
فرامرز فعاليتهاي مهم عبادي و معنوي خود را از مسجد سجاد (ع) شهر قدس آغاز کرد. او در تمام اخلاقیات و ایمان نمونه بارز یک مجاهد فی سبیل الله بود.
سفارش خاص او به پدر و مادر در رابطه با اسلام و حضرت امام خمینی (ره) بود و به برادران مخصوصاً به برادر کوچکتر این بود که جای وی را در مسجد و جبهه ها خالی نگذارد.
وی در 16 خرداد 1366 در عملیات تکمیلی نصر 4 آر پی جی زن بود و در منطقه ماووت بر اثر اصابت ترکش خمپاره به مقام والای شهادت نایل آمد و پیکر مطهرش سالها بعد در مزار شهدای شهر قدس به خاک سپرده شد.
با سلام – شهید فرامرز سخایی پوراز همرزمان این حقیر در عملیات نصر چهار بود . زمانی که ایشان به سمت منطقه از شهر قدس اعزام می شد با هم سوار ماشین شدیم و در آنجا بود که آقای علی نعیمی فرمودند ایشان را با خودم به گردان حضرت علی اکبر(ع) ببرم و من به شوخی به ایشان فرمودم هرکس با من آمده یا کمک آرپی چی من شده به شهادت رسیده به ایشان شما رحم کن ، همین هم شد من با ایشان به گردان حضرت علی اکبر(ع) رفتیم وایشان به عنوان کمک آرپی چی من شد ، وقتی که از نعل اسبی در تپه دوقلو در ماووت رد شدیم تعدادی از دسته از هم جدا شدیم زمانی که به سمت جلومی رفتیم خمپاره هشتاد کنار فرامرز به زمین اثابت نمود وترکش خمپاره به همراه موشک ها ی آرپی چی که به همراه داشت منفجر به ایشان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
باسلام به خادمین گردان همیشه پیروز حضرت علی اکبر(ع) – من حقیر با شهید فرامرز سخایی پوردرازشهرقدس راهی جبهه شدیم ، زمانی که در سپاه شهرقدس سوار برماشین شدیم من و فرارزکنارهم نشستیم پنجره مینی بوس را باز کردم که بادوستان خداحافظی نمایم که در همان زمان برادر علی نعیمی به من فرمود فرامرزرا با خود به گردان علی اکبر(ع) ببرمن هم به شوخی به آقای نعیمی گفتم هرکس با من بیاید برگشتی ندارد وقتی وارد منطقه شدیم من و فرامرزبه گردان علی اکبر (ع)رفتیم من آرپی چی تحویل گرفتم و ایشان به عنوان کمک آرپی چی ، در عملیات نصر4 وقتی نونی شکل ها را رد کردیم خمپاره ای بین ما برزمین خورد دو نفر از دوستان به شهادت رسیدند و تعدادی هم مجروح شدیم یکی از شهداء شهید بزرگوار فرامرز سخایی پور بود . برای شادی روح شهداء صلوات
سلام و عرض تشکر از شما جناب آقای برادر نوری
بابت خاطره ای که ارسال فرمودید
ان شاءلله شهدا شفیع ما باشند
زندگی نامه ایشان بسیار زیبا بود