با ما در ارتباط باشید : 09199726467

یادها

مقابله با مبالغه

خاطره جانباز مجید رضاییان

درباره مرحوم عدنان اوغر

 

جانباز مجید رضاییان

حاج عدنان؛ جوان شجاع و دلاوری بود و در جبهه، خوش درخشید…

هنگامۀ عملیات عاشورای 3، او در گردان حضرت علی اصغر بود.

بعد از این عملیات، آوازۀ شجاعت عدنان، میان رزمندگان پیچیده بود و دهان به دهان می گشت. همه می گفتند: عدنان در دل دشمن نفوذ کرده و حتی رفته با آنها چای هم خورده!…

 

اغلب انسانها از اینکه مورد تعریف و تمجید قرار گیرند، سرمست و خوشحال می شوند، اما عدنان وقتی با تعاریف اغراق آمیز و مبالغه ها مواجه شد، مقابل آن ایستاد و گفت: نه! اینطور نبوده! شایعه نسازید!…

پرسیدم: پس ماجرا چه بوده است؟

تعریف کرد که:

من به همراه فرمانده گروهانمان (شهید ساسان نژاد)، جلوی ستون بودیم. ما آنقدر به دشمن نزدیک شده بودیم که صدای حرف زدنشان را هم می شنیدیم!

ساسان نژاد از من پرسید: چه می گویند؟

گفتم: مثل اینکه متوجه مان شده اند! می گویند سر و صدا می آید!

ساسان نژاد گفت: پس چرا معطلی؟!

آرپیجی را برداشتم و شلیک کردم. با از بین بردن آنها، عملیات در آن محور، رسما آغاز شد و رزمندگان توانستند نفوذ کنند و مواضعشان را بگیرند.

***

عدنان اوغر و شهید علیرضا آملی

عدنان همیشه ابا داشت از اینکه بیشتر از آن چیزی که بوده، در وصفش گفته شود و کاری که کرده، بزرگتر نشان داده شود، اما بهرحال، او مردی بزرگ بود با مجموعه ای از خصوصیات مثبت.

 

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
همچنین ببینید
بستن