ادب کردنِ نفس!
شهید حسین ظهوریان
به روایتِ محمود روشن (همرزم شهید و نویسنده)
در جبهه یک روز بعد از ناهار متوجه شدم یکی از همرزمان به نام حسین ظهوریان ناهار نخورده است!
به او گفتم: «چرا ناهار نخوردی؟!…»
حسین پاسخ داد: «نَفْسم کمی گستاخ شده. میخوام ادبش کنم.»
***
محاسبۀ نفْس در بین رزمندگان رواج داشت… آنها بر اساس دستورات دینی همواره در حال محاسبۀ نفْس بودند تا خطایی هر چند کوچک از آنها سر نزند.
در دستورات دینی آمده است که هر شب قبل از خواب به کارها و اعمال و اقوال روزانۀ خودت فکر کن ببین چه خطاهایی کردهای یا چه کسانی از زبان و گفتار تو رنجیدهاند و علاوه بر درخواست بخشش از آنها، مراقبت کن که گناهان تکراری دوباره در روز بعد اتفاق نیفتند. بدینترتیب بهمرور به اخلاق حسنه نزدیک میشوید و دیگر حتی فکر گناه هم نمیکنید.
رزمندگان اسلام این نکات را همواره رعایت میکردند و نَفْس خود را پالایش میکردند؛ چه در جبهه و چه در شهر. به همین خاطر بود که پاک بودند و مؤمن و زبانزد دیگران.
پی نوشت:
حسین ظهوریان در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. پیکر حسین سالها در منطقۀ عملیاتی ماند تا اینکه پس از مدتها تفحص، بخشی از پیکر پاک این شهید که قطعاتی از استخوانهای او بود تحویل خانوادهاش شد.
بعد از اتمام جنگ، وقتی که در سازمان هواپیمایی کشوری مشغول شدم بصورت اتفاقی با برادرِ شهید همکار شدم. نامش علی ظهوریان است او هم مثل حسین خوب و با صفاست. برایش زیاد از حسین تعریف کردم.
منبع: کتاب اعزامی از شهر ری