فرماندهی فرمانپذیر!
شهید جواد رهبر دهقان
به روایتِ مهدی زمانیان
یالِ کرج
به قول کرجیها، آقا جواد یالِ کرج بود (یعنی فرزند کرج بود).
او در سپاه کرج مشغول خدمت بود و با وجود جثهی کوچکش، بدن قوی و پراستقامتی داشت، و روحی که از جسمش هم قویتر بود.
بسیار شوخ طبع بود و تمام گفتمانهایشآمیزهای از شوخی و جدی بود.
با گشادهرویی و شوخ طبعی منحصربفردی که داشت، هر کسی را به وجد میآورد و روحیه زندگی همراه با استقامت را به دیگران تزریق میکرد.
جواد رهبر دهقان از نخستین روزهای تشکیل مجدد گردان علی اکبر در سال 1364 به این گردان پیوست.
در آموزشهای طاقتفرسای پیش از عملیات والفجر 8 در روستایام نوشه و عبور شبانه از رودخانه خروشان کارون و… تنها چیزی که میتوانست نیروها را ترغیب به ادامهی کار کند، فرمانبری از خدا و نایب بر حقامام زمان(عج)امام خمینی(ره) و وجود فرماندهانی همچون شهید جواد رهبر دهقان بود.
***
فرماندهی فرمانپذیر!
آقا جواد فرمانده یکی از گروهانها بود، اما برای عملیات سیدالشهدا، شده بود معاون حمید پارسا.
برادر پارسا میگفت جواد با آنکه خودش صاحبنظر بود، اما به احترام من میگفت: هر چی پارسا بگه. فرمانپذیر بود و غرور شخصیتی نداشت. نمیگفت من خودم زمانی فرمانده گروهان بودهام.
***
شهید گمنام!
درست است که ما جواد رهبر دهقان را میشناسیم و دربارهاش حرف میزنیم، اما حقیقت این است که او شهید گمنام است، چرا که شناختن و شناساندن تمام ابعاد وجودی او، غیرممکن است.
درک همزمان شوخ طبعی و معنویت او، سخت است…
کلمات برای توصیف چنین شخصیتی، حقیرند.
***
در عملیات کربلای 1، قلاویزان؛ نقطهی استراتژیک مهران بود که دو سه بار بین ما و دشمن، دست به دست شد تا آنکه بالاخره تثبیت شد و جمهوری اسلامی توانست نقطهی عطفی در منطقه ایجاد کرده و دشمن را سرنگون کند و قدرت خودش را به رخ دنیا بکشد، درواقع قدرتی که حاصل پشتیبانی خدا بود. همانطور کهامام(ره) فرمود: مهران را خدا آزاد کرد و شهدا با عنایت خداوند با توسل به ائمه معصومین علیهم السلام، توانستند با رشادتهای خود و درایتهای فرماندهانی چون جواد رهبر دهقان توانستند به این مهم دست یابند.
آقا جواد در این عملیات از ناحیه پا به سختی مجروح شد و آمبولانس حامل ایشان نیز حین برگشت، مورد اصابت توپ قرار گرفت. با انهدامامبولانس، او نیز همراه دیگر سرنشینان، به شهادت رسید.
مردم کرج در تشییع باشکوهی از او استقبال کردند.