شناسه
نام: جواد
نام خانوادگی: رهبر دهقان
نام پدر: ماشالله
نام مادر: زهرا
تاریخ تولد: 2 خرداد 1341
محل تولد: کرج
تاریخ شهادت: 17 تیر 1365
محل شهادت: مهران – قلاویزان
عملیات: مرحله دوم کربلای 1
یگان: لشکر 10 سیدالشهدا – گردان علی اکبر
مزار: کرج – امامزاده محمد
زندگینامه
جواد رهبر دهقان سال 1341 در کرج ديده به جهان گشود.
دوران كودكي و دبستان را در مدرسه شهيد محمد مالكي در محله كارخانه قند كرج و دوران متوسطه را در دبيرستان دكتر شريعتي (دهخدا) كرج به اتمام رساند و تمام مراحل را شاگرد ممتاز شد.
جواد به محض پایان دبیرستان وارد سپاه پاسداران شد. دوره آموزشی اش را در پادگان امام حسین گذرانده بود و حوزه تخصصی اش ادوات و کار بر روی خمپاره اندازها بود.
سال 1361 ازدواج کرد که حاصل این ازدواج، دختری به نام شهیده است.
جبهه رفتن جواد از آغازين روزهاي جنگ شروع شد. او اولين بار به سنگرهاي ذوالفقاريه آبادان اعزام شد و سپس به آوزين (گيلانغرب)، كرخه نور، اروندرود، دزفول، سرپل ذهاب، خرمشهر، انديمشك و مهران رفت. به گفته همرزمانش، در جبهه ها هر كار زمين مانده اي را به جواد واگذار مي كردند و به قول خودش در جبهه نيروي بين المللي شده بود.
وی در عملیات ها و مسئولیت های مختلف حضور داشت و بارها مجروح شد. تا سرانجام در ساعت 8 شب 17 تیرماه 1365 در عملیات آزادسازی مهران (کربلای 1) به شهادت رسید.
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم
بنام خداوند صاحب جلال و بزرگي، خداوند كريم و غفار، خداوند محمود و خالق يكتا، خدايا با نام تو اين عبد فقير و ذيل و مسكين و بي چيز چند خط به عنوان وصيت نامه مي نويسم.
اما چه چيز وصيت كنم، خدايا من هيچم در مقابل عظمتت، چگونه مي توانم به عده اي از بندگان تو وصيتي داشته باشم، در حاليكه عرق شرم بر جبينم از نافرماني تو نشسته، خدايا تو چقدر مهربان و بزرگي، خدايا مهربانتر از تو بحال خودم كسي را نمي شناسم و سخت شرمنده آم كه در حق اين خالق لطيف چه بديها كه كرده ام، خدايا چقدر شرمنده ام كه با تمام نافرمانيها، گناهها، و عصيانها تو باز هم اينقدر در موردم لطف و كرم داري الهي من چه چيز دارم كه بواسطه آن مرا داخل بندگان پاكت گردانيدي، همه اش از توست، جبهه آمدنم، جنگيدنم، رزمم، و شهادتم همه و همه كرامت توست من هيچم و هيچ چيز ندارم.
خدايا با تمام بند بند اعضايم دست به خوان گسترده رحمتت دراز كرده ام كه اي سبقت رحمت بر غضبت مرا جزء بندگان هدايت يافته ات قرار بده، خدايا تو زشتي هاي مرا در اين دنيا پوشانده اي، واي و صد واي اگر روز محشر مرا رسوا كني، خدايا تو خود بما آموختي كه غفار صدايت كنيم، تو خود گفتي مرا بخوانيد، تو خود گفتي از رحمت من در هيچ صورت نااميد نشويد، و من صدايت مي كنم كه اي غفار به تو پناهنده شده ام، پناهنده خودت را مران.
خدايا در پيشگاه تو رو سياهم سياهي رويم را با سرخي خونم پاك كن و مرا پاك از دنيا ببر. دنيا بماند براي كساني كه طالبش هستند، خدايا براي رسيدن به تو هيچ چيز و هيچ عملي در خود نديدم مگر جاني كه تو به من دادي و من همين جان را براي رسيدن به توبه به درگاهت آورده ام، به تمام بزرگي ات قسم مي دهم كه اين هديه آلوده را قبول نما. الهي آمين
و چند خطي هم مي نويسم براي كساني كه بعد از من اين نامه را مي خوانند، مي نويسم كه بنده خدا باشيد، بهترين گفتاري كه با شما دارم را بايد از جنازه ام اگر ديديد بشنويد كه اين همان جوادي بود كه تا ديروز در بين ما بود، صحبت مي كرد، غذا مي خورد و … و هم اكنون ساكت و بي حركت به شما مي گويد كه عاقبتي جز مرگ نداريد، بيدار شويد، نگذاريد سيلي مرگ بيدارمان كند، دنيا براي هيچكس باقي نيست و بيچاره كسي كه به اين فاني دلبند باشد.
كمتر براي بهتر خوردن، بهتر پوشيدن و بهتر خوابيدن تلاش كنيد، به هيچ كدام هيچ وقت نخواهيد رسيد به چيزي هم كه انسان بالاخره نمي رسد چرا بايد برايش تلاش كرد، همه اش بيهوده است.
مي نويسم بيدار شويد، گناه نكنيد كه عذاب خدا سخت است، مي نويسم اين انقلاب بزرگترين نعمت خدا و رهبر بزرگ آن نيكوترين هديه خدا به ما است، با تمام جان و مال و زندگي خود حمايت كنيم از اين رهبر، از اين نماينده حاضر امام زمان (عج)
نمي خواهم كساني كه به هر نحو مخالف روح خدا هستند و مخالف انقلاب هستند در هر مراسمي كه به عنوان يادبودي از من گرفته مي شود شركت كنند مگر اينكه چشم باز كنند و حقايق را درك كنند و مسير حركت خود را تغيير دهند.
چند جمله هم براي خانواده ام مي نويسم:
پدر جان مادر عزيز با شما هيچ چيز نمي توانم بگويم مگر اينكه شرمنده و خجالت زده از رويتان هستم كه نتوانستم حق شما را كه بر گردنم داشتيد از عهده بخش كوچكي اش هم برايم فقط بخشش از شما مي خواهم. اگر خدا شهادت را برايم عنايت كند، مرحمتي است كه در حق شما داشته است. به اذن خدا دنياي ديگر تلافي زحمت هاي شما را خواهم كرد خواهر محبوبم برادران خوبم براي شما هم برادري شايسته نبودم و حق برادري را ادا نكردم و از شما معذرت مي خواهم سفارش مي كنم همه تان را به اينكه در مسير اسلام و قرآن حركت كنيد. در اعمال نيك هميشه ثابت قدم باشيد و تا آخرين لحظه عمر خود دست از حمايت انقلاب و امام و جنگ تا پيروزي اسلام بر كفر بر نداريد. از تمام فاميل و كساني كه بر گردنم حقي دارند عاجزانه مي خواهم كه مرا حلال كنند همچنين كساني كه مرا مي شناسند اگر حقي بر گردنم دارند عاجزانه مي خواهم كه حلال كنند.
همگي تان را سفارش مي كنم به حضور در جبهه هاي جنگ و ادامه دادن راه شهدا.
مقداري مال دنيا بصورت امانت الهي داشتم كه وصيت كرده ام چه كنند و فرستاده ام كه بدست دوست خوبم محمود بابائي برسد.
اگر جنازه ام را آوردند كنار مزار مطهر شهيد رضا فتحي قرار دهيد.
«خدايا، خدايا تا انقلاب مهدي (عج) حتي كنار مهدي (عج) خميني را نگهدار»
نامه
فرازهایی از نامه های شهید جواد رهبر دهقان:
– از خدا بخواهيد كه ما را هيچ كجا و در هيچ حالي به خودمان وا نگذارد كه ما بزرگترين دشمن خودمان هستيم انسان از خودش بزرگتر دشمني ندارد همچنين دوستي مهربانتر بعد از خدا هم از خود انسان نيست در مسير زندگي خود هميشه پيروي از عقل كنيد در اين اوايل جواني سعي كنيد راه درست را پيدا كنيد و بپيمائيد كه بعد از چند سال خيلي مشكلتر است.
– اين آمدن فقط به حساب تكليف است كه گردن هر مسلمان مي باشد. هر كسي كه بگويد لا اله الا الله – وقتي به دين، مملكت و ناموس مسلمين حمله كنند وظيفه دارد كه دفاع كند اين كار هم وقتي ارزش خيلي زيادي دارد كه بخاطر خدا باشد يعني بخاطر اينكه فرمان حضرت حق را اجرا كرده باشيم بيائيم، كسي هم كه نمي آيد طرف حسابش خداست، مگر ما چقدر مي خواهيم در اين دنيا زندگي كنيم و اگر تمام خوشيهاي دنيا را بدهند به يك لحظه جان دادن نمي ارزد مردن كه حق است چرا صبر كنيم كه عزرائيل بيايد با خواري جان ما را بگيرد بايد طوري زندگي كنيم كه لحظه مردن لحظه آزمايش ما از زندگي پر از رنج دنيا باشد نه اينكه اول بدبختي ما خداي نكرده. به هر صورت اميد به رحمت خدا داريم.
– جبهه لذت ما در عمليات است يعني لذت كل، آن خوشي كه برايش لحظه شماري مي كنند لحظه اي است كه جلو تيربار مدام غران دشمن سينه مردانه با غرور تمام مي جنگند.
– الان ياري جنگ ياري امام حسين (ع) است و الان ياري پيغمبر (ص) و ياري امام زمان (عج). در حق من دعا كنيد كه زمان حمله انشاءالله خداوند غيرت حضرت عباس (ع) را عنايت كند و خدا از من هم اين اعمال ناقص را قبول كند انشاء الله.
– در نامه قبلي يك شعر نوشتم كه قسمتي از آن اين بود:
«در مكتب ما مرگ حقير است حقير »
مصداق عيني آن در جبهه ها فراوان است اگر كسي باشد كه بتواند يا بخواهد براي اين عزيزان بهترين خبر را بدهد خبر حمله است اينكه بگوئي مثلاً امشب با دشمن درگير شوي، در درگيري هم كه حلوا تقسيم نمي كنند تانك است، گلوله و خون است آتش و دشمن ولي من نمي دانم اين بچه ها در آن هنگامه بزرگ چه چيزي را مي بينند كه اينطور عاشق آن هستند.
خاطرات
گزارش یادواره مجازی شهید جواد رهبر دهقان
تصاویر
نگاه نافذ شهیدرهبردهقان تا اعماق قلب آدم نفوذ میکنه
روحش شاد
التماس شفاعت
سلام
شادی روح رزمنده دلاور شهید جوادرهبردهقان صلوات وفاتحه
غلامرضاحسینی از دیار پانزده خرداد دشت ورامین
سلام با سپاس فراوان از شما که یاد شهدا را زنده نگه می دارید،روح شهید رهبر دهقان شاد،خوشا به سعادت ابدی ای که نصیبشان شد،ان شاءالله شهادت نصیب ما هم بشود به دعای شهید رهبردهقان و با امید به شفاعت ایشان از ما در روز محشر.
من دخترم
ميگن دخترا عزيز دردونه بابان
ميگن دخترا لوس بابان
ميگن دخترا خيلى بابايي هستن
منم عزيز دردونه بابام بودم ولى نميدونستم كه قراره خيلى زود سرنوشت تغير كنه و اون رو ازم بگيره و به آرزوش(كه شهادت بود)برسه ومن رو بدون خاطره اى تنها بزاره و …….
با تشكر از گردان على اكبر بابت يادواره
شهيد جواد رهبر دهقان
دختر بابا، شهيده
سلام عزیزم
روح پدر بزرگوارت شاد…پدر قصه ای بود که زود تمام شد…منم سالهاست چشم براه بابام هستم…کاش روزهای بی بابایی،برای هیچ دختری نیاد.
نرگس عزیز
سلام بر شما
روح پدر بزرگوارتان شاد (چنانچه در قید حیات دنیوی نیستند)
اگر تمایل دارید درباره پدرتان بیشتر بنویسید
التماس دعا
باعرض سلام و تشکر از سایت پویا و خوب شما الحمدلله خاطرات زیادی از شهیدرهبر دهقان در سایت موجود هست ولی در اینجا که صفحه شخصی ایشان هست هیچی دیده نمی شود درصورت امکان ان مطالب که مربوط به یادواره مجازی ایشان هست در اینجا هم بگذارید
التماس دعا
با سلام و ضمن تشکر از پیگیری جنابعالی
لینک گزارش یادواره مجازی شهید جواد رهبر دهقان در صفحه ایشان قرار داده شد.
از این طریق می توانید به مطالبی که در ارتباط با این شهید بزرگوار تهیه شده است، استفاده نمایید.
التماس دعا