از خادم افتخاری – تا افتخار خادمی
خاطره برادر “سعید مومنی”
درباره برادر “میثم کمالزاده” و جانباز شهید “مصطفی بابایی”
«می خواهم خادم حرم حضرت معصومه سلام الله علیها شوم.»
این درخواست تلفنی حاج میثم کمالزاده بود، مبنی بر اینکه اگر آشنایی در حرم دارم، زمینه ثبتنامش را جهت خادمی حرم فراهم نمایم.
***
از طریق یکی از دوستان قدیمی و باصفا پیگیر موضوع شدم و علیرغم اینکه از حیث سنی، امکان ثبتنامش میسر نبود، اما وقتی متوجه شدند که حاجمیثم از بچههای باصفا و بامعنویت جبهه و جنگ میباشد، استقبال نمودند.
قرار شد خودشان با حاج میثم تماس بگیرند و فرایند ثبتنام را طی نمایند.
***
مدتی گذشت…
کمکم اصلاً یادم رفت که قرار و توافقی در این خصوص صورت گرفته بود.
تا اینکه با اولین تماس آقا میثم، آن موضوع تجدید خاطر شد و از وی جویای این مهم شدم.
بیان داشت: «اتفاقاً پیگیر شدم تا نامم را در لیست خدام حرم خانم حضرت معصومه سلام الله علیها بنویسند، اما همان ایام با خبر شدم برادر جانباز حاج مصطفی بابایی علیرغم مراقبتهای ویژه و شبانهروزی همسر فداکارش، نیازمند رسیدگیهای ویژهتری است. لذا همراه با آقا مهدی حاجمحمدی تصمیم گرفتیم تا خادم سربازان خاندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشیم.»
***
حقیقتاً وقتی کارت خدایی شد، دیگر فرقی نمیکند نامت ذیل آن کار باشد یا نباشد.
دیگر تفاوتی ندارد، دیگران ببینند یا نبیند.
دیگر عناوین و القاب جذاب امروزی فریبت نمیدهد.
و چقدر شیرین و پر افتخار است در چنین فضایی معنوی تنفسکردن، زندگیکردن و عبادت خالق یکتا را نمودن.
واقعا چقدر خوب که هنوز آدمهایی اینچنین پیدا میشن. اینها باعث میشن آدم امیدش رو از دست نده
و اینه تفاوت این آدمها، با بقیه
دمش گرم
مطمئنا هر دو ثواب رو براش نوشته میشه