نجوای آخر…
خاطره برادر “قاسم یکه فلاح”
درباره شهید “محمد (فرزاد) فرهنگ فلاح”
پس از پذیرفته شدن قطمنامه ۵۹۸ عراق آتشبس را نقض کرد و تقریبا در اکثرا مناطق ازجمله شلمچه و پاسگاه زید دست به تجاوز مجدد زد. گردان حضرت علی اکبر هم مأمور به مقابله به دفاع سراسری شد.
شب قبل از آن که گردان وارد عملیات شود، من که بیسیم داشتم به اتفاق حاج حمید تقی زاده (فرمانده گردان) به منطقه رفتیم.
وقت نماز صبح بود و ما همینطور با ماشین جلو می رفتیم که دیدیم کمی دورتر، تعدادی از نیروها با یکی دو ماشین ایستاده اند. یقین نداشتیم که خودی باشند!
راه را ادامه دادیم تا به آنها رسیدیم.
وقتی رسیدیم، دیدیم سردار حاج خادم به همراه چند نفر برای نماز صبح ایستاده اند. شهید فرهنگ فلاح هم در حالیکه بیسیم پشتش بود، نماز می خواند. وقتی حاج حمید رفت تا با سردار حاج خادم صحبت کند و اوضاع و احوال را جویا شود، من کنار شهید فرهنگ فلاح ایستادم.
می شنیدم ذکر قنوت آخرین نماز صبحش را که نجوا میکرد: “اللهم لک الحمد حمدالشاکرین”
و این ذکر که فراز آخر زیارت عاشوراست؛ رمز و راز پرواز او بسوی خدا شد.
درود و رحمت خدا بر امام امت(ره) و شهیدان والامقام.
یاد و نامشان تا ابد جاودانه خواهد ماند ان شاءاالله.