یادها
یادش به خیر آن روزگاران…
برادر “محمد مویدی”
برداشت از متن مصاحبه
-
یادش به خیر که در اردوگاه کوثر اهواز، با بچه های گردان علی اکبر، زو بازی می کردیم…
-
یادش به خیر شبها قبل از خواب، با بچه های چادر مخابرات گردان، دسته جمعی سوره واقعه را قرائت می کردیم…
-
یادش به خیر پیش از خوردن غذا، دعای سفره را دسته جمعی می خواندیم…
-
یادش به خیر مصاحبه های طنزی که برادر محمد حیدرپور با برادر ناصر دوستی می کرد و با آن لهجۀ شیرین ترکی و پاسخهای مضحک و خندهدارش، لبخند را به لبمان می آورد…
-
یادش به خیر مرخصی های شهری دزفول را؛ رفتن دسته جمعی به یک حمام گرم بعد از یکماه، در دوره آموزش خاکی-آبی کنار رود دز…
-
یادش به خیر هویج-بستنی های دلچسب بعد از حمام را…
-
یاد آن روزهای به یادماندنی و خاطره انگیز، به خیر…