بالاتر از بابا!
شهید علی قربانی
به روایتِ حاج غلامعلی قربانی (پدر شهید)
علی از من که بابایش بودم، خیلی بالاتر بود.
خوبی اش را وامدار مادر خوبش بود.
مادر علی آنقدر مومنه بود که به یک مسجد اکتفا نمی کرد! به چندین مسجد می رفت و نماز قضا می خواند.
او نه تنها در ایمان، که در خوبی های دیگر هم مثال زدنی بود.
معلمان مدرسه، به والدین بچه ها می گفتند از مادر علی یاد بگیرید!
او بسیار با سلیقه بود و به یقه ی لباس بچه ها، یقۀ سفید جداگانه می زد و زود به زود آن را عوض می کرد. بچه ها همیشه تر و تمیز بودند.
دانش آموز راهنمایی بود که هوای رفتن به جبهه به سرش زد.
مدام می گفت برم برم.
اوایل راضی به رفتنش نبودم،
برای منصرف کردنش، متوسل به زور هم شدم
اما او ساعتی بعد، می آمد و دست و پایم را می بوسید.
بعدها فهمیدم انتخابش درست و راهش راست بود…
آنقدر از جبهه تعریف کرد که خودم هم راهی شدم!
اما او کجا و من کجا…
کم به خوابم می آید
اما هر بار، خیالم را راحت می کند.
می گوید: پدر! نگران نباش! جایم خیلی خوب است…
همه میگن امان از دل مادر
ولی هیچکی نمیگه امان از دل بابا!
خداحفظشون کنه
روح مادرش شاد
گویا تنها راه رهایی از شرمندگی ، شهادت است . آه ای شهادت العجل
درد و بلای دل سوخته شهید به جان قدرنشناسان