هرکس هوای کربلا دارد، بیاید…
جانباز شهید؛ عدنان اوغر
به روایتِ مجید چگینی
این روزها حال مناسبی ندارم…
غم سنگینی را در دلم احساس می کنم…
سخت است، از دست دادن دوستی با سابقه 34 سال رفاقت…
من سال 1365 در عملیات کربلای 1 با عدنان اوغر آشنا شدم. باب رفاقتمان هم شهید محمدباقر آقایی بود.
مدتی را در گردان حضرت علی اکبر، با عدنان، همرزم بودیم، اما با رفتن او به گردان امام سجاد (ع) هم رفاقتمان تمام نشد. آنقدر دوست داشتنی و خوش رو بود که اکثر افراد، با او ارتباط قلبی و معنوی پیدا می کردند.
هروقت که به کرج می آمد، حتما سری به ما می زد…
***
او علاقه عجیبی به یکی از اشعار حاج صادق آهنگران که در مجموعه روایت فتح پخش می شد، داشت. همیشه از من می خواست که نغمه آهنگران را برایش بخوانم. با این نوا، بسیار متأثر می شد و اشک از دیدگانش جاری می گشت…
برخیز ای چاووش شهر عشق برخیز
غسل زیارت کن ز نهر عشق برخیز
بربند محمل را و برپا کن علم را
آواز ده، آواز عشاق حرم را
هر سر که پیمان بلا دارد بیاید
هر کس هوای کربلا دارد بیاید
ما راهیان کعبۀ عشق و وفائیم
ما عاشقانِ تربتِ خون خدائیم
***
شهدای عزیز ما به لحاظ روحی، معنوی واخلاقی، ویژگی های مشترکی داشتند؛ از جمله اخلاص، صداقت در عمل و رفتار، تواضع و فروتنی و… دوستان و همرزمانی که از نزدیک با آقا عدنان آشنا بودند، همگی به این مسئله اذعان دارند که ایشان نیز از این خصوصیات برخوردار بود… آری او به عبارتی “شهید زنده” بود.
***
فقدان این شخصیت ارزشمند را به همه ارادتمندان به بسیج و شهدا، تسلیت عرض میکنم.