یک عمر دوری…
عدنان اوغر به روایتِ حاج مجید رضاییان
آقای عدنان متولد سال 1345 است. پدرش اصالتا تبریزی بود، ولی ساکن عراق. در شهر کاظمین زندگی میکرد. همانجا ازدواج کرد و صاحب چند دختر و پسر، ازجمله عدنان، شد.
اوایل سال 1359، صدام تعداد زیادی عراقی ازجمله خانواده عدنان را به دلیل آنکه اصالت ایرانی داشتند، اخراج کرد.
آن زمان، عدنان، پدر و برادرانش به ایران آمدند و خواهران که ازدواج کرده بودند به همراه مادر، در عراق ماندند به امید آنکه اختلافات میان دو کشور، به زودی حل و فصل شود و آنها هم برگردند سر خانه و زندگی شان. اما…
چند ماه بعد، جنگ تحمیلی شروع شد و این خانواده برای سالها از هم جدا ماندند…
***
عدنان به همراه پدر و برادرانش که در ایران خانه و کاشانه ای نداشتند، به ناچار جایی را اجاره کرده و مشغول کار شدند تا خرج خود را دربیاورند.
سه سال بعد، یعنی سال 1363، عدنان از پدرش اجازه گرفت و به جبهه رفت. او وارد تیپ 10 سیدالشهدا، گردان حضرت علی اصغر رفت و بعد از انجام 2 مأموریت، وارد گردان حضرت علی اکبر شد و در عملیاتهایی ازجمله والفجر 8، پدافندی فاو، سیدالشهدا، کربلای 1 و کربلای 2 شرکت نمود. او در این عملیات ها پیک گروهان و بعد هم به عنوان فرمانده دسته خدمت کرد.
سال 1365 به درخواست فرمانده گردان سجاد، به آن گردان رفته و بعد از عملیات کربلای 5 دوباره به گردان علی اکبر بازگشت و معاون گروهان شد.
بعد از عملیات نصر 4، از مرداد 66 به سپاه 9 بدر اعزام شد و تا پایان جنگ، همانجا ماند. دلیل این انتقال، تسلط کامل او به زبان عربی بود (چون سپاه بدر متشکل بود از عراقی هایی که در جبهه جمهوری اسلامی بر علیه صدام می جنگیدند.)
عدنان اوغر در تمام طول جنگ، دلاورانه و شجاعانه جنگید و چندین بار دچار مجروحیت شد. او ازجمله رزمندگان خط شکن و حماسه آفرین بود که در میان رزمندگان گردان های مختلف، هم در ایمان و اعتقاد قوی و عبادات بسیار، و هم به دلاوری و شجاعت، شهره بود.
***
جنگ که تمام شد، عدنان به دروس حوزوی علاقمند شد و در مدرسه معصومیه قم به تحصیل علوم دینی پرداخت. کماکان هم در برخی ماموریتها که بر علیه رژیم بعث در عراق انجام می شد شرکت کرد.
او بعد از مدتی به عنوان یک روحانی مبلغ علوم دینی به کشور کویت رفته و مدتی را آنجا بود. وی در آن کشور ازدواج کرده و دارای فرزند شد.
سال 1397 در پی دسیسهای که بر علیه ایشان شد، به کشور کویت ممنوعالورود شد، به ایران برگشت و در قم ساکن شد. یکبار دیگر عدنان از خانوادهاش جدا افتاد؛ آنها در کویت و او در ایران…
***
زمستان سال 1397 عدنان به دلیل بیماری که عارضش شد، به تهران آمد.
او هماکنون در محل قدیمیشان، طرشت، ساکن شده و دور از همسر و فرزندانش، با بیماری سختی که دارد، دست و پنجه نرم میکند.
چند روز پیش، همسر او در کویت، به رحمت خداوند رفت.
***
دوستان و همرزمان او، هر از گاهی به دیدارش میروند.
از درگاه الهی برای این برادر عزیز،
سلامتی مسئلت می نماییم.
پی نوشت:
برادر عدنان اوغر، روز یکشنبه 27 مهرماه 1399 دعوت حق را لبیک گفت و به جمع یاران شهیدش پیوست… روحش شاد…
الذین هاجروا وجاهدوا فینا لنهدین سبلنا روحش شاد