کمکِ زبانی به جبهه!
خاطره محمود روشن (نویسنده)
درباره شهید سید جمال قریشی
عملیات کربلای 1 در پیش بود و ما مشغول تمرینات نظامی بودیم.
سید جمال قریشی؛ مداح گردان علی اکبر بود که در آن زمان، به دلیل مجروحیت پایش، نمی توانست همراهمان بیاید برای آموزش و تمرین.
اما…
سید جمال، اگرچه با وضعیت پایش، نمی توانست بجنگد، اما ننشسته بود در خانه تا استراحت کند!
او آمده بود و به طریقی دیگر، در پیش بردن کار جنگ، کمک می کرد…
خوب به خاطر دارم که وقتی از تمرینات نظامی سنگین، به اردوگاه برگشتیم، سید جمال، به استقبالمان آمد. در آن هوای گرم، او با کمک بچههای تدارکات برایمان شربت درست کرده بود و با خوشرویی و مهربانی وصفناشدنی از ما استقبال کرد. روی بچهها را میبوسید و مرتب قربانصدقۀ ما میرفت و میگفت: «یاران امام حسین(ع)، بیایید شربت بنوشید. خسته نباشید از این همه سختی که امروز کشیدید. خدا انشاءالله از شما این تلاش در راه خودش رو قبول کنه.»
سید جمال قریشی مداح اهل بیت بود. بسیار خوشصدا و خوشاخلاق و مهربان و پرانرژی بود. اغلب در حسینیۀ گردان و گاهی در لشکر میخواند. گاهی هم به درخواست بچهها به چادرها میآمد و برایمان میخواند. بچۀ برغان کرج و خیلی باصفا بود.
منبع: کتاب اعزامی از شهر ری (نویسنده: محمود روشن)، صفحه 203 و 204
https://www.ali-akbar.ir/797/شهید-سید-جمال-قریشی/