با ما در ارتباط باشید : 09199726467

یادها

پدری که کمرش خم شد، اما خم به ابرو نیاورد

درباره پدر شهیدان ابوالمعالی الحسینی

به روایتِ سید محمود ابوالمعالی (برادر شهیدان سید احمد، سید محمد سعید و سید مجید ابوالمعالی)

سعید، سید شهیدان ابوالمعالی است. از بقیۀ ما درسخوان‌تر و باهوش‌تر بود. او حافظ قرآن بود.

وقتی در منطقه حضور داشت، موقع برگزاری امتحانهایش برمی‌گشت، یک روز کامل را در خانه می ماند، آن درس را مطالعه می کرد و بعد امتحان می داد و بهترین نمره را می گرفت. سال سوم دبیرستان بود که بعد از مراسم عمامه گذاری در مسجد احمدیه، برای آخرین بار به منطقه اعزام شد.

***

یکی دو روز مانده بود به عملیات کربلای یک. من در جبهه بودم که مرا صدا کردند و گفتند: باید برگردی تهران.

با تعجب پرسیدم: چرا؟!…

گفتند: برادرت (سعید) شهید شده. تو باید برگردی و خبر را به خانواده ات بدهی. در ضمن جنازه برادرت را هم باید با خود ببری.

هر چه اصرار کردم که بعد از عملیات بروم قبول نکردند. ناچارا آمدم اندیمشک و با قطار آمدم تهران .

***

به خانه که رفتم، پدرم مرا در آغوش گرفت و با گریه گفت: خدایا شکرت که پسرم را سالم برگرداندی! بعد مادر را صدا کرد و گفت: بیا پسرمان برگشته. چقدر شب ها گریه می کردیم و از خدا می خواستیم تا محمود سالم برگردد… خدایا شکرت…

فضای عجیبی بود…

پدر می‌گفت: سعید از طرف دبیرستان اعزام شد. خیالمان راحت است که او را جائی می برند که خطری نباشد. من نگران تو بودم!

نمی دانستم چطور باید خبر شهادت سعید را بدهم… یکی دو ساعتی صبر کردم. اما به هر حال باید می گفتم.

پدرم با شنیدن پر کشیدن سعید، جا خورد. یک‌شبه تمام محاسنش سفید شد… اما با این حال، در جمع و میان مردم، خودش را کنترل می کرد. انگار نه انگار که پسرش شهید شده.

***

تشییع جنازه سعید، بسیار شلوغ و با شکوه بود.

من کنار تابوت ایستاده بودم و یکی از دوستان هم پشت میکروفون شعارهای انقلابی می داد که یکدفعه پدرم رفت پشت بلندگو و اعلام کرد که: ای مردم! من از بابت شهادت پسرم ناراحت و ناراضی نیستم و خدا را شاکرم.

درواقع شهادت سه پسر، پدر را از پای درآورد و کمرش خم شد، اما با این حال، خم به ابرو نیاورد و کمتر کسی ناراحتی اش را می دید. تا جایی که گاهی مردم می گفتند: نکند حاج آقا چیزیش شده که در مراسم تشییع پسرانش لبخند روی لبانش است!

شهید سید محمد سعید ابوالمعالی الحسینی
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
همچنین ببینید
بستن