یادها
کلاهخودهای مارکدار!
شهید مسلم اسدی
به روایتِ دکتر علیاصغر کوثری
مسلم اسدی؛ در عملیات کربلای 8، جانشین گردان بود… امید گردان بود…
او ارادت خاصی به حضرت زهرا(س) داشت…
به دنبال همین عشق، در عملیات کربلای 8 تمام کلاهخودهای بچه ها جمله «یازهرا» داشت.
و حقیقتا حضرت زهرا بود که دستمان را گرفت.
-
من مسلمم
حین عملیات کربلای 8؛ یکجا دیدم کسی پشت بیسیم دارد فارسی حرف می زند و کد میدهد! اما رضا نبود.
گفتم: “مسلم، این کیه؟”
مسلم فهمید که دشمن است. گوشی را از دستم گرفت، خودش را معرفی کرد و رجز خواند…
مسلم گفت: “تو که رضا نیستی. به اون گنده ترتون بگو من همون مسلمی هستم که داری صدا می کنی!… همون که پشت کانال ماهی پدرتون رو درآورد…”
جسارت و شهامت و شجاعت مسلم، مثالزدنی بود.
مارکباز بودن وقتی مارک مد نبود
چه تیتر جالبی
باسلام و درود به روح پاکش
با تمام توصیف های خوب عزیزان دلاور می شود گفت مسلم را فقط خدا می شناخت .
برای شادی روحش صلوات