همه رفتند و تنها ماندهام من…
خاطره محمود روشن (نویسنده)
درباره سفر مشهد به همراه رزمندگان گردان علی اکبر
اولین بار بود که به مشهد مقدس می رفتم و به زیارت ثامنالحجج مشرف می شدم.
خاطرۀ خوش آن سفر، برای همیشه در ذهنم ماندگار شده، هم از این بابت که اولین سفرم به مشهد بود، و هم از این جهت که با جمعی از بهترین های روزگار همراه بودم.
نیمۀ دوم اردیبهشتماه 1365 بود… عملیات سیدالشهدا تازه تمام شده بود که با بچهها قرار گذاشتیم دستهجمعی به مشهد برویم…
سیزده نفر شدیم و با قطار درجۀ سه راهی مشهد شدیم تا امام رضا(ع) را زیارت کنیم.
در آن سفر، من، اصغر کریمی، مسلم اسدی، جلال شاکری، منصور مهدی، علیرضا آملی، باقر آقایی، محسن ایوبی، امیر علیزاده، حسین ظهوریان، داود محسنی، حسن یداللهی، و مجید آرمیون با هم بودیم…
خیلی خوش گذشت…
چند روزی مشهد ماندیم. به زیارت رفتیم، دعا کردیم… به پیشنهاد بچهها رفتیم و دیزیِ سنگی خوشمزهای هم خوردیم.
***
مدتزمان زیادی نگذشت…
از سیزده نفری که به آن سفر بهیادماندنیِ مشهد رفته بودیم، همۀ آن دوازده نفری که همراهشان بودم به شهادت رسیدند.
منبع: کتاب اعزامی از شهر ری – صفحه 239-237