یادها
ناجی دنیا و آخرت
خاطره «ابوالفضل محمدی» از «شهید حمید لریجانی»
بعد از عملیات نصر 4، گردان علی اکبر ما را برده بود شمال کشور، شهرستان نور، برای آموزش غواصی.
یکبار که به همراه چند نفر دیگر از بچه های گردان سوار بر قایق بودیم و همینطور در دریا می رفتیم، مدت حضورمان روی آب طولانی شد. آنقدر که همه مان یکی یکی دریازده شدیم و بیهوش افتادیم کف قایق!
از بین ما چند نفر، فقط حمید لریجانی دچار این حالت نشده بود.
او که هنوز مجروحیتش خوب نشده بود و از این بابت، خودش هم حال مساعدی نداشت، ما را به ساحل رسانده بود و به سختی همه ی ما را یکی یکی از قایق درآورده بود.
آن موقع حمید ناجی ما شد. ان شاءالله که در آن دنیا هم ناجی مان شود و شفاعتمان کند.