مخفیانه!
خاطره برادر سید رسول اعتصامی
درباره شهید جواد رهبر دهقان
شهید جواد رهبر دهقان به لحاظ نظامی، فرد بسیار با ذکاوتی بود. همان دفعه اول که رفته بود جبهه، در آبادان، یک افسر ارتشی تمام فرمول های جنگی را به او آموزش داده بود. او هم همه چیز را در دفترچه اش نوشته بود.
در اعزام دوم، که من هم همراهش بودم، در گیلانغرب، خمپاره انداز شد. تمام فرمول ها را یاد گرفته بود و به خوبی استفاده می کرد. آن زمان چون اوایل جنگ بود، نیروهای سپاه و بسیج، به لحاظ نظامی هنوز آموزش ندیده بودند و ضعیف بودند، و آقا جواد بسیار جلوتر از بقیه بود. طوری هدف می گرفت که دقیقا می زد به سنگر. درست مثل یک افسر نظامی که سالها آموزش دیده کار میکرد. به طرزی ماهرانه از فرمولهای ریاضی استفاده میکرد و با محاسبات دقیقش باعث حیرت ما میشد. همیشه دقت کارش بالا بود.
او حقیقتا ظرفیت فرماندهی را داشت.
سنی نداشت، اما بسیار بزرگتر از سن و سالش رفتار می کرد. افکار عمیقی داشت.
***
هنگامهی عملیات بدر که شده بود، قرار شد گردان ما حضور نداشته باشد. یکدفعه دیدیم آقا جواد همهی ما را جا گذاشت. به لشکر حضرت زهرا سلام الله رفت و خودش را رساند به عملیات.
شجاع بود و خطرپذیر.
***
من و جواد، هم محل بودیم.
او همیشه مخفیانه می رفت خانه! صبر می کرد، اگر کسی در کوچه نبود، سریع می رفت توی خانه، تا کسی او را نبیند!
می گفت: هر وقت می روم مرخصی، وقتی می خواهم بروم خانه، خجالت می کشم. چون توی کوچه مان خانواده های زیادی شهید داده اند.