ما همه بچههای یک پایگاه بودیم…
خاطره برادر رضا تقی زاده
ما همه بچههای یک پایگاه بودیم
پایگاه “شهیدان شرع پسند“ در مسجد صاحب الزمان (عج) کرج
اولین فرمانده پایگاه حاج حمید تقی زاده بود که عطای کار را به لقایش بخشید و رفت منطقه
سید جمال قریشی از فرماندهان بعدی پایگاه بود.
وقتی سید جمال هم رفت منطقه، نبی الله عباسی شد فرمانده. اما قبل از والفجر هشت که اعزام بود، نبی هم ساکش را بست، کتابهای کنکورش را برداشت و راهی جبهه شد.
قرعه به محمدرضا دهقان اشکذری افتاد. هنوز چیزی نگذشته بود که این فرمانده هم با مهدی عشیری و اکبر رمضانی راهی شدند…
***
آن زمان من در گردان حضرت علی اکبر(ع) بودم. آمدن آن سه نفر به گردان، مصادف بود با ایام عملیات کربلای پنج. حکم فرمانده پایگاهی را غیابی به نام من زدند.
نبی الله عباسی در عملیات والفجر ۸ شهید شد.
سید جمال قریشی در عملیات کربلای یک شهید شد.
محمدرضا دهقان و مهدی عشیری هم در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسیدند.
***
من کرج بودم که جریان تک عراق و دفاع سراسری اتفاق افتاد. صبح زود؛ کرج اعزام فوری داشت برای جلوگیری از حمله عراق. بچهها از منطقه تماس گرفتند که محمد بابالو شهید شده. از طرف دیگر، هم پدر شهید بابالو در همان اعزام، داشت میرفت منطقه. پلاکارد تسلیت شهید بابالو را زده بودند جلوی پایگاه مسجد، اما پدرش ندیده بود…
با بچهها زدیم به دل جمعیت میدان شهدا. بابای محمد را پیدا کردیم. بچهها آوردنش منزل ما و قرار شد من به عنوان مسئول پایگاه، خبر شهادت محمد را به پدرش اعلام کنم….
خیلی فکر کردم چه بگویم و چطور بگویم.
در نهایت، کار را سپردم به روضه علی اکبر(ع)….
سوی میدان میرود شبه پیمبر
از پدر جان میبرد شهزاده اکبر
ذکر سالار شهیدان این بود با قلب سوزان
ای علی جان ای علی جان
ای علی جان ای علی جان
روضه مشکل گشا شد و پدر از شهادت پسرش آگاه……
ان شاءالله خداوند حاج آقای بابالوی عزیز و ما را با شهدای پایگاه محشور بفرماید.