با ما در ارتباط باشید : 09199726467

یادها

ماجراجویی در نیمه‌شب!

خاطره برادر سید حسن حسینی

درباره شهید محمود زمانیان

 

سید حسن حسینی

زمان دفاع مقدس، رسم های قشنگی میان رزمندگان رواج داشت که یکی از زیباترینشان؛ قرائت سوره واقعه بود. این کار، هر شب پیش از خواب به صورت جمعی انجام می شد.

معمولا همۀ همرزمان در انجام این کار، مشارکت داشتند، اما مهدی زمانیان، نه!

او هر شب پیش از واقعه خوانی می خوابید!

وقتی از او می پرسیدم: محمود! چرا واقعه نخوانده می خوابی؟!

جواب می داد: وقت ندارم!

***

برایم معمای بزرگی شده بود!… تصمیم گرفتم برای علامت سوال بزرگی که در ذهنم شکل گرفته بود، جوابی پیدا کنم…

چند شبانه روز محمود را زیر نظر گرفتم. متوجه شدم که او هر شب ساعت 2 و نیم از چادر می زند بیرون!

یک شب تصمیم گرفتم هر طور شده سر از کارش دربیاورم.

همین که رفت، من هم آرام و بیصدا دنبالش راه افتادم.

با وجود آنکه اردوگاهی که در آن مستقر بودیم (اردوگاه کوثر) محوطه ای جنگلی بود و پر از تیغ، اما محمود با پای برهنه و چراغ قوه به دست، آرام آرام پیش می رفت…

رسید به جایی و ایستاد.

درست حدس زده بودم!

او برای خودش یک قبر کنده بود؛ یک عبادتگاه!

اول با همان چراغ قوۀ توی دستش، توی قبر را نگاه کرد. بعد با قوطی کنسروی که کنار آن افتاده بود، چیزهایی را از داخل قبر به بیرون انداخت. عقرب بود!

قبر که از‌ عقرب‌ خالی ‌شد، محمود واردش شد.

او تا اذان صبح را به نماز و گریه گذراند…

حالا می فهمیدم چرا شبها زودتر از بقیه می خوابید.

نوجوان 16 ساله، چه زیبا با معبودش مناجات می کرد.

 

محمود زمانیان مدتی بعد، مثل مولایش، بدون سر به ملاقات برادر شهیدش احمد زمانیان رفت و در آغوش پروردگار عالم جای گرفت…

شهید محمود زمانیان

* شهید محمود زمانیان؛ برادر رزمندۀ سرافراز گردان حضرت علی اکبر(ع) “حاج مهدی زمانیان” است.

مهدی زمانیان
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ناشناس
ناشناس
3 سال قبل

خدایا با اون سن کم این همه ایمان و معنویت از کجا می آمد؟!
خدایا دلم برای حال و هوای اعتکاف تنگ شده خدایا دلم یه عالمه ماه رجب میخواد
ولی ما کجا و رزمنده ها کجا؟!

همچنین ببینید
بستن