فرمولهای شیرین ریاضی
خاطره حاج سعید مومنی
سه دوست بودیم؛ سه هم محل، سه همکلاس و سه همرزم
من، علی اکبر غیاثی و حمیدرضا شادلو، هر سه تا دانش آموز دبیرستان مدرس شهرری بودیم.
حمیدرضا یکسال از ما بزرگتر بود و زودتر توانست به جبهه برود. او هم به لحاظ سن، از ما بزرگتر بود، هم به لحاظ جثه. طبیعتا معده اش هم بزرگتر از معدۀ ما بود!…
حمیدرضا عاشق خوراکی بود… عاشق تیتاپ… عاشق کاکائو کیتکت…
***
سال اول دبیرستان، زمانی که ما در مدرسه درس می خواندیم، حمیدرضا در جبهه مشغول نبرد بود.
وقتی که برگشت، فصل امتحانات رسیده بود.
دبیرمان، همۀ فنون معلمیاش را به کار برد تا فرمولهای جبر را در آن مدتزمان کوتاه، به او یاد بدهد، اما موفق نشد!…
من و علی اکبر هم، همۀ سعیمان را کردیم، اما بیفایده بود…
فرمول (a+b)۲=a2+b2+2ab توی سرش نمی رفت که نمی رفت.
ناگهان فکری به سرمان زد!
به همراه علی اکبر، رفتیم چند تا تیتاپ و کیتکت خریدیم.
به جای “a” کیتکت گذاشتیم و به جای “b” تیتاپ:
(کیت کت+تی تاپ)۲=کیت کت ۲+تی تاپ ۲ + ۲کیت کت * تی تاپ
به این ترتیب، فرمول اتحاد اول ریاضی را بومی کردیم! و به خوردش دادیم و حمیدرضا توانست آن امتحان را با موفقیت سپری نماید.
او در امتحان اصلی زندگی هم موفق شد!
حالا شهید حمیدرضا شادلو و شهید علی اکبر غیاثی، هر دو از بهترین شیرینیها تناول میکنند و من اینجا… با یادشان… شیرینکام میشوم.
شهید علی اکبر غیاثی حقیقی علویجه
* لازم به ذکر است که در گردان علی اکبر نیز شهیدی به نام حمیدرضا شادلو وجود داشته است. اما شهید مذکور در این متن؛ متعلق به گردان علی اکبر نبوده است.