یادها
عاشق
سنی نداشت که شور رفتن به جبهه به دلش افتاده بود.
اما هر بار که می رفت برای ثبت نام، به درِ بسته می خورد. مسئولین هر بار با اعزام او مخالفت می کردند.
دست آخر، دست مادرش را گرفت و با همبه بسیج ناحیه رفتند.
مادر، کار خودش را کرد!
مسئول بسیج به مادر سعید گفت: مادر! پسرتان 15 سال بیشتر ندارد. ضمن اینکه دو پسر دیگرتان هم در جبهه هستند. برای همین است که ما می خواهیم مانعش شویم.
مادر گفت: کسی که عاشق شد، ديگر نمي شود جلوي او را گرفت.
مسئولان وقتی رضایت مادر را دیدند، دلیلی برای مخالفت ندیدند و آنها هم راضی شدند. و قربانعلی (سعيد) بورقي موفق شد براي اولين بار درسال 1364 به جبهه اعزام شود.
او کمتر از یکسال بعد در فاو به شهادت رسید.