شهید علی میرالی
شناسه
نــام : علی
نـام خـانوادگـی : میرالی
نـام پـدر : احمد
تـاریخ تـولـد : 2 مرداد 1345
مـحل تـولـد : تهران
سـن : 20 سال
شـهادت : 3 بهمن 1365
مـحل شـهادت : شلمچه – شلحه صالحیه
عـملیـات : مرحله سوم کربلای ۵
یگان: لشکر 10 سیدالشهدا – گردان علی اکبر
مـزار : حاجی اباد
زندگینامه
شهید علي ميرالي در سال 1347 در جوادآباد كرج در خانواده اي متدين متولد شد و از ابتداي انقلاب با وجود سن كم در سپاه به فعاليت پرداخت و در سال هاي اول جنگ با جمعي از دوستان كم سن خود به جبهه رفت و در عمده عمليات هاي جنگ حضور داشت . چندين با ر مجروح و دوباره به جبهه بازگشت ، ايشان مدتي پيك فرمانده و پيك قائم مقام تيپ و لشكر بود. او با وجود سن كم ، دلسوزانه منشاء اثرات بسيار بود و از سال 1365 به گردان حضرت علي اكبر پيوسته و بعنوان نيروي آزاد در عمده ستونكشي ها و مراحل شناسايي قبل عملياتها نقش كليدي داشته و با روحيه عالي و شوخ طبعي و جاذبه بالا نقش محوري در انسجام گردان داشت . او در عمليات كربلاي 5 با تجربه بالاي خود نقش مهمي ايفا نمود و در مرحله سوم عمليات ، هنگامي كه عراق پاتكهاي شديدي مي نمود و نيروهاي كمكي به خط نمي رسيد وارد جزيره شلحه شده و به سازماندهي نيرو ها پرداخته و در مدت كوتاهي چند بار مورد اصابت تير واقع ولي از انتقال به عقبه خوداري مي كنند تا اينكه مجددا در اثر شدت آتش دشمن مورد اصابت تير قرار گرفته و در حال سجده به شهادت مي رسند.
وصیتنامه
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
باسلام و درود به رهبر انقلاب و سلام خدمت شما مادر عزیزم
مادر جان مردن حقیقتی است الهی که برای همه مردم اتفاق می افتد چه زود و چه دیر، به قول شما بزرگترها “دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد”، ولی مادرم شما صبر پیشه کن. از شما خواهش می کنم در مرگ من کمتر گریه و زاری کن. بیشتر به خاطر شهدای دیگر گریه کن و بدان که غم به سراغ همه می آید.
مادر جان اگر من مردم و یا به لطف الهی شهید شدم قبر مرا هر جا که خودت خواستی بگو بکنند و سنگ قبر من خیلی معمولی باشد و برای من یک مجلس ختم بیشتر نگیرید.
من در طول زندگی ام اشتباهاتی مرتکب شدم خواهش می کنم در نمازهایت برای آمرزش گناهانم دعا کنید.
مادر جان امیدوارم مرا ببخشید ولی نصیحتی برای شما و خواهرانم دارم و آن اینکه هرگز دروغ نگویید، غیبت نکنید، مردم را به باد تهمت و مسخره نگیرید، کینه نگیرید و در خط امام باشید و همین طور از دوستانم توقعی نداشته باشید.
از شما و خواهرانم و تمامی فامیل و اهالی کوچه مان حلالیت می طلبم.
مادر جان از قول من از آنهایی که در مراسم پدرم و خودم زحمت کشیده و می کشند تشکر کن و حلالیت بطلب.
من یک سال نماز و روزه قضا دارم، اگر توانستید انجام دهید. از زحماتی که برای من کشیده ای خیلی ممنون هستم. امیدوارم خداوند به شما و خواهرانم صبر عنایت کند.
به امید پیروزی حق بر باطل
12 اردیبهشت 1365 علی میرالی
خاطرات
- شهرام یگانه (همرزم شهید):
شهید علی میرالی دارای بدنی ورزیده و ورزشکاری بود،
من ایشان را اغلب با پای برهنه می دیدم و علیت این کارش همیشه برایم جای سوال بود، تا اینکه با گذشت زمان به پاسخم رسیدم.
او رزمنده ای بی ادعا، پاک و صادق بود…
روحش شاد
فقط اون لحظه ای که علی میرالی عزیز سرش را از چادر گردان میکرد بیرون و داد میزد بچههای مخابرات ما غذامونو خوردیم بدو بیا بابا ظرفها رو بشور تا شهیدشی…. رو یکبار دیگه میخوام.
آی رفقا ما که هرلحظه بیادتون هستیم آیا شما هم از ما یاد میکنید