شهید عباس غضنفری
شناسه
نام: سید عباس
نام خانوادگی: غضنفری
نام پدر: حیدر
نام مادر: طلعت
تاریخ تولد: 15 اسفند 1337
محل تولد: تهران
سن: 28 سال
تاریخ شهادت: 15 اسفند 1365
محل شهادت: شلمچه
عملیات: تکمیلی کربلای 5
یگان: لشکر 10 سیدالشهدا – گردان علی اکبر
مزار: تهران – بهشت زهرا – قطعه 28 ردیف 19 شماره 15
سایر اطلاعات: محل سکونت خانواده شهید در شهرک فجر است. دو برادر ایشان، مهدی و اسدالله نیز به شهادت رسیده اند.
زندگینامه
شهید عباس غضنفری سال ۱۳۳۷ در تهران دیده به جهان گشود. او تحصیلات خود را تا پایان دوره متوسطه ادامه داد و دیپلمش را در رشته تجربی گرفت.
عباس علاقه بسیاری به اسلام و وطن داشت و برای پاسداری از میهن، همواره در جبهههای جنگ بود
وی پس از مدتی ازدواج کرد ولی حتی در این مدت بسیار اندک (یک سال و شش ماه) از عشق به میهن و اسلام، همیشه در جبهههای جنگ شرکت داشت.
حاصل ازدواج او فرزند پسری است که بیست روز پس از شهادت پدر چشم به جهان گشود؛ عباس غضنفری در سال ۶۵ در عملیات کربلای ۵ در شلمچه با اصابت ترکش خمپاره چشم از این جهان برداشت و به نزد معبود شتافت.
وصیتنامه
«و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»
با سلام و درود بیپایان به منجی بشریت امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی امید امت و علمای اسلام و درود بر شهیدان گلگون کفن از صدر اسلام تا کنون.
اول از همه شهادت میدهم به یگانگی خداوند و حضرت رسول (ص) و امامان (علیهم السلام)
گرچه من با این همه گناه که کردهام، لیاقت فیض عظیم شهادت را ندارم ولی از طرفی لطف و کرم خداوند بالاتر از این حرفهاست و مأیوس نیستم. انشاءالله که توبه ما هم مورد قبول خداوند بخشنده و مهربان قرار گیرد و این بنده حقیر را هم جزء شهدا قرار بدهد.
تنها آرزویم در این دنیا این است که با مرگ سرخ از این دنیا بروم و از خداوند میخواهم که درباره اعمال من و سایر بندگانش از راه رحمت نظر کند، نه از راه عدالت که اگر بخواهد از راه عدالت عمل کند، خیلی از ماها گرفتار خواهیم شد و باز میخواهم که مرا در این دنیا به شدیدترین مجازاتها برساند، نه در آخرت، که در آنجا هیچ کس طاقت عذابش را ندارد حتی گذشته از عذاب، در آخرت اگر خداوند ما را در قیامت جزو جهنمیان قرار دهد در آن صورت ما چطور رویمان میشود در حضور پیغمبران و امام و شهدا و صالحان سر بلند کنیم. به خدا قسم این صحنه از مجازات، از قیامت هم بدتر است. آخر آنجا آبرویمان جلو خداوند و همه میرود و خداوند خطاب میکند کهای بنده من، من که به تو این همه لطف و محبت کردهام و برای تو قرآن فرستادهام چرا به آن عمل نکردی. من که برای تو این همه پیغمبر و رسول فرستادم چرا به حرف آنها عمل نکردی؟ و شهدا میگویند ما که برای دین اسلام این همه زحمت کشیدیم و جان خود را فدای این مکتب کردیم پس تو چه کردی؟ آن وقت ما چه جوابی داریم که بدهیم و بعد از طرفی جهنمیان میگویند که این همان کسی بود که چقدر به جبهههای جنگ میرفت و در راه خدا جهاد میکرد حالا ببین به چه روزی افتاده است.
خدایا در این مدت ۲۸ سال عمری که به من دادی من چقدر توبه کردم و توبه شکستم. ولی ایندفعه دیگر به لطف خود مگذار توبهام شکسته شود و ترا شکر میکنم که مرا یکبار دیگر سعادت دادی تا در کنار رزمندگان مخلص خودت قرار دادی و امید است به یاری خودت بتوانم در این سنگرهای حق علیه باطل گناهان را شستشو دهم و رضایت تو را بدست آورم. فقط میخواهم که از من رضایت داشته باشی و بزرگترین آرزویم هم شهادت در راه توست.
و من در اینجا از فرصت استفاده میکنم و از مردم (خانواده، فامیلها، دوستان و همسایگان) از همه میخواهم که مرا حلال کنند. خصوصاً از خانوادهام و پدر و مادرم که من زیاد آنها را اذیت کردهام در صورتی که آنها همیشه و در همه حال خوبی مرا میخواستند.
انشاءاالله که مرا حلال میکنند. از یکایک برادرانم (آقا عبد الله و علی اصغر آقا و علی اکبر آقا) و همه خواهرانم میخواهم که مرا حلال کنند و از همسرم هم میخواهم که مرا حلال کند. با اینکه تازه زندگی جدیدی را آغاز کرده بودیم ولی من زیاد او را ناراحت کردم. انشاءالله که مرا ببخشد. من از ایشان خیلی ممنون هستم که رضایت داد که به جبهه بروم. امید است که بتوان در این دانشگاه بزرگ انسانیت واقعاً یک انسان مسلمان خوبی شوم؛ انشا الله که خداوند یک صبری به همسرم و مادرم که قبل از من هم دو جوان دیگر در راه اسلام داده است عطا کند.
راستی از برادران شهیدم اسدالله و مهدی هم میخواهم مرا حلال کنند. دور آخر مجدداً از کلیه اعضای خانواده و دوستان و همسایهها و فامیلها میخواهم مرا حلال کنند.
در خاتمه لازم دانستم که تذکراتی چند به امت حزبالله هر چند که لایقش نیستم بدهم:
۱ـ هر کاری که میکنند با خلوص نیت و صد در صد برای رضای خداوند باشد.
۲ـ قدر امام خمینی را بدانند و پشتیبان ولایت فقیه باشند.
۳ـ همیشه اطاعت از رهبری کنند و پیامهایش را که همان پیام قرآن است با جان و دل پذیرا باشند و همیشه در صحنه انقلاب حضور داشته باشند.
۴ ـ وحدت را حفظ کنند تا آسیبی از طرف شیاطین به آنها وارد نشود تا به امید خداوند این انقلاب را به صاحب اصلیش امام زمان (عج) تحویل بدهند.
اردیبهشت ۱۳۶۵
عباس غضنفری
دستخط
خبر
رئیس جمهور (روحانی) با خانواده شهیدان غضنفری دیدار کرد.
خدا رحمت کند ومارا هم شفاعت کنند