فرار شغالها
خاطره جانباز مجید رضاییان
درباره مرحوم عدنان اوغر
بعد از عملیات والفجر 8 در منطقه فاو، بخشی از نیروهای بعثی موفق به فرار از شهر فاو و اطراف آن نشده بودند. بعد از آنکه نیروها، خط دفاعی تشکیل داده بودند و مشغول پدافند در منطقه بودند، دشمنان به نیزارهای فاو یا روستاهای اطراف فاو رفته و پنهان شده بودند. آنها گاه و بیگاه برای سرقت (غذا و…) سراغ نیروهای رزمنده می آمدند و از تدارکات چیزهایی برمی داشتند یا در برخی مواقع، اگر موقعیتی به وجود میآمد، به نیروهای رزمنده ای که در کنار شهر فاو بودند به صورت پنهانی حمله میکردند و ضربه می زدند. به همین جهت خطر عوامل باقی مانده از نیروهای بعثی در منطقه فاو و اطراف آن، از اهمیت زیادی برخوردار بود.
یکبار زمانی که گروهان نصر گردان علی اکبر مشغول پدافندی در فاو بود، شب هنگام؛ رزمندهای متوجه حرکت موجودی در نیزارهای اطراف محل گردان می شود. او فورا بقیه را در جریان میگذارد و نیروها نیزار را محاصره می کنند. عدنان که به زبان عربی مسلط بود، شروع میکند به صحبت کردن…
عدنان، بلندگوی بچه های تبلیغات را در دست می گیرد و به زبان عربی شروع می کند به صحبت کردن با نفوذی های دشمن:
“شما در پناه اسلام هستید… درگیر نشوید… خودتان را تسلیم کنید…”
عدنان با شور و حرارت در حال صحبت بود که ناگهان گرازی از لابلای نیزارها بیرون آمد و پا به فرار گذاشت!…
***
این خاطره، تا سالها در ذهن رزمندگان گروهان نصر باقی مانده بود و با مرورش، خنده را مهمان لبها می کرد.
سال 1392 نیز، در مراسم سالگرد شهدای گردان حضرت علی اکبر که همه ساله در حسینیه جماران برگزار می شود، مرحوم عدنان اوغر، این خاطره را برای مدعوین بازگو کرد…