یادها
رفاقت در خرابکاری!
خاطره برادر “حسین اخلاقی”
درباره شهید مسلم اسدی و شهید مهدی بختیاری
مسلم علاقه زیادی به سوار شدن موتور 1000 داشت.
به او گفتم: مسلم به یک شرط موتورم را می دهم سوار شوی. باید بتوانی آن را روی دو جک بگذاری.
اما او هر کاری می کرد، نمی توانست… در عوض شهید مهدی بختیاری می توانست به سرعت این کار را بکند.
مسلم هم می گفت: شما نیم وجبی ها چه طوری می توانید انقدر سریع این موتور را روی دو جک بگذارید؟!…
دست آخر، مهدی رفاقت را در حقش تمام کرد و فوت کوزه گری این کار را یادش داد.
خلاصه دو تایی موتور مرا بردند و با چراغ شکسته و باک زخمی برایم آوردند!…
روح هر دو شاد…