دیدار حق با سه مدال قهرمانی بر گردن
خداوند به خانواده پناهی ۴ پسر و ۲ دختر عطا کرده بود.
مهرانگیزخانم، اولین فرزندش را در سال ۱۳۴۰ به دنیا آورد.
او درآمدی که از خیاطی به دست می آورد را خرج لباس و کیف و کتاب بچه ها می کرد.
بعد از شهادت سه فرزندش، تصمیم گرفت با اجرای سخنرانیها، فرهنگ شهادت را اشاعه دهد.
روزی در حین سخنرانی دعایی کرد:
«خدایا روزیای که در بهشت به فرزندانم میدهی، به من هم عطا کن؛ من فقط ۶ کلاس سواد دارم و چیز زیادی نمی دانم؛ زبانم را گویا کن و بگذار حرفهای تو، از زبان من جاری شود.»
مادر شهیدان، همان روز سخنرانی قرایی کرد و بعدها متوجّه شد که میتواند شعر بگوید.
دور افکن این نی خاموش را
گوش کن فریاد نوشانوش را
گوش کن تا بشنوی که وای حق
نغمه های لا اِلَه اِلای حق
«اکبر» در ماههای ابتدایی شروع جنگ تحمیلی در کرخه نور به شهادت رسید. در ادامه راه او، برادرانش سر از پا نشناختند؛ «سعید» فروردین ماه ۱۳۶۱ در عملیات فتح المبین و «مسعود» در دیماه ۱۳۶۵ در کربلای۵ در بهشت خدا میهمان برادر شدند.
نمونه ای از سروده های سیده مهرانگیز میر؛ مادر شهیدان پناهی، که پس از شهادت سه فرزندش، شاعر شده است:
کعبه امشب نورباران می شود کعبه زایشگاه یاران می شود
کعبه امشب پایه محکم می کند قدرت حق را مجسم می کند
کعبه امشب دُردها صافی کند کعبه امشب دَردها شافی کند
و در نخستین روز محرم 1400 هجری شمسی، بانو سیده مهرانگیز میر، با سه مدال قهرمانی بر گردن، به دیدار حق رفت…
روحش شاد